تاپس بلاگ

خرید کتاب از گوگل
چاپ کتاب PDF
خرید کتاب از آمازون
خرید کتاب زبان اصلی
دانلود کتاب خارجی
دانلود کتاب لاتین
گت بلاگز اخبار حوادث قتل همسر از سوی زن هوسر ان

سراسیمه خودش را به بیمارستان می رساند. می گویند نمی توانند جهت شوهرش کاری کنند و باید او را به بیمارستان لقمان انتقال یافته کنند. یک راست می رود لقمان و با تمام

قتل همسر از سوی زن هوسر ان

عبارات مهم : علت خیانت

سراسیمه خودش را به بیمارستان می رساند. می گویند نمی توانند جهت شوهرش کاری کنند و باید او را به بیمارستان لقمان انتقال یافته کنند. یک راست می رود لقمان و با تمام وجود فریاد می زند تا کسی به داد شوهرش برسد؛ شوهری که دیگر صدای آه و ناله اش در نمی آید. ساعت دو نیمه شب است.

مرد روی برانکارد است و زن هراسان و مستاصل می گوید: «مواد زده، دوغ آورده بود خونه، اصرار داشت بخوریم. براش دوغ ریختم، یه لیوان خورد و این طوری شد». نیم ساعت بعد مرد را روی همان برانکارد از اتاق احیا خارج می کنند. منتها روی او را با ملحفه سفید پوشانده اند.چند روز بعد پلیس به او می گوید جهت پاسخ به چند پرسش باید برود پیش بازپرس.می گوید: «چه توضیحی؟ هرچی بود، گفتم. مواد زده بود، دوغ خوردو این طوری شد».بازپرس برگه های داخل پرونده نارنجی رنگ را ورق می زند. بعد زل می زند به متهم. زن با ترسی که نمی تواند آن را پنهان کند موهایش را هل می دهد داخل روسری.

قتل همسر از سوی زن هوسر ان

بازپرس: چه کاره ای؟

زن:آرایشگر.

سراسیمه خودش را به بیمارستان می رساند. می گویند نمی توانند جهت شوهرش کاری کنند و باید او را به بیمارستان لقمان انتقال یافته کنند. یک راست می رود لقمان و با تمام

بازپرس: گفتی شوهرت معتاد بود، دوغ خورد و مُرد؟

زن: خودش دوغ خریده بود. اصرار داشت برایش بیاورم. یخ هم خواست.

بازپرس: توی خون شوهرت سیا نور بود. داخل دوغش ریختی؟

زن: دوغ که سیانور نداره. به خدا خبری نداشتم. شاید خواهرش بهش داده باشه. شب از خونه اونا اومد خونه و دوغ همراهش بود. با هم درگیری داشتن. چند باری هم کتک کاری کرده بودن. هنگامی که اومد خونه عصبی و بی حوصله بود.

قتل همسر از سوی زن هوسر ان

بازپرس: پدر و مادر شوهرت ازت شکایت کردن. می گن پسرشون رو سم خور کردی. پزشکی قانونی هم توی خون شوهرت سیانور پیدا کرده. بد رفتاری های شوهرت باعث شد بهش سیانور بدی؟

زن خودش را می بازد. هر چقدر که می خواهد خودش را بی گناه جلوه دهد، فایده ای ندارد. انگار دستش رو شده:« من فقط از اون مرده دارویی خواستم که کمی شوهرم رو مریض کنه. فکر کردم مریض بشه و ازش پرستاری کنم باهام مهربون تر میشود و دست از کاراش بر می داره. نمی دونستم اینطوری میشه. بابتش ۱۲هزار تومان پول دادم.»

بازپرس: کدوم مرده؟

سراسیمه خودش را به بیمارستان می رساند. می گویند نمی توانند جهت شوهرش کاری کنند و باید او را به بیمارستان لقمان انتقال یافته کنند. یک راست می رود لقمان و با تمام

زن: رفتم ناصرخسرو. از یه مرد میانسال دارویی خواستم که شوهرم رو بیمار کنه. بعد هم ریختم توی دوغی که آورده بود. هنگامی که دوغ رو خورد حالش بد شد. دیدم داره ناله می کنه. رسوندمش بیمارستان. به خدا نمی خواستم بمیره.

خرید اشتباهی یا قتل؟

هر سه دختر زن شهادت می دهند که پدر و مادرشان با هم مسئله داشتند ولی هر سه معتقدند که این اختلافات باعث نمی شود که مادر دست به قتل پدر بزند. البته پدر بزرگ و مادر بزرگ ارزش نظر دیگری دارند.آن ها همچنان عروس خود را قاتل پسرشان می دانند. ادعایی که نوه های ارزش قبول ندارند. نرگس دختر بزرگ شادی(متهم) که دو سالی می شود راهی منزل بخت شده است هست، می گوید: «پدر بزرگم هیچ وقت مادرم را دوست نداشت. مادرم گزینش او نبود و پدرم عاشق مادرم شده است بود. حال که این اتفاق افتاده، پدرم بزرگم دوست دارد از مادر انتقام بگیرد. جهت همین چنین ادعاهایی را مطرح می کند».

قتل همسر از سوی زن هوسر ان

یک هفته بعد بازپرس و مامورها همراه با خوش حالی راهی ناصرخسرو می شوند. همان خیابانی که مردها آهسته زیر گوش هر رهگذری واژه «دارو، دارو» را زمزمه می کنند. زن مشخصات مرد داروفروش رابه خاطر نمی آورد. اصلا یادش نمی آید که از کجا دارو را تهیه کرده و ۱۲هزار تومان را به چه کسی داده است.

زن چمباتمه می زند داخل سلولش. دیگر صداها و حرف ها برایش تکراری شده است اند. شوهرکُش صدایش می زنند. نگهبان خشک و جدی به اسم شناسنامه ای می خواندش و روسری به سر دوباره راهی بازجویی می شود.

دیگر بازپرس را به خوبی می شناسد. باز هم همان پرونده نارنجی رنگ و برگه هایی که لابه لای آن جا خوش کرده اند. صدای بازپرس او را به خود می آورد: «علیرضا کیه؟»

زن: راننده من هست.

بازپرس: دامادت میگه دوستت بوده.

زن: غلط کرده دور از جون. فرزند ساله. رانندگی می کنه برام. هرجا بخوام برم منو می بره و خرده کارها رو انجام میده.

بازپرس: با پول آرایشگری میشود راننده استخدام کرد؟ چقدر بهش حقوق می دادی؟

زن: بستگی به کارهایی داشت که برام می کرد.

بازپرس: اون کمکت کرد شوهرت رو بکشی؟

زن: دارو رو اون برام تهیه کرد. گفت فقط شوهرم رو مریض می کنه. فکر کنم می دونست سیانوره.

بازپرس: از کجا آورد؟

زن: می گفت آشنا داره. ۱۲ هزار تومن ازم گرفت و دارو رو داد. گفت به خورد شوهرم بدم تا آدم بشه.

زوایای پنهان یک آدمکشی درست و حسابی

اعترافات علیرضا معلوم کرد که خوش حالی را نمی توان در دسته زنان خانواده دوست و متعهد به حساب آورد. او هم پابه پای شوهرش روابط موازی را تجربه می کرد. بعد از هر دعوای خانوادگی یا کشف یکی از روابط پنهانی شوهرش، به درد دل با یکی از دوستان خود می نشست یا اینکه با فرد جدیدی وارد رابطه می شد. یکی از این افراد «علیرضا» بود.

نرگس دختر خوش حالی هست. داستان اطلاع از حضور علیرضا در زندگی مادرش را چنین مطرح می کند: «وسط روز بود. مانند هر لحظه مادرم راهی آرایشگاه شده است بود و من هم کارهای منزل را می کردم. علی رغم مادرم از این کار لذت می برم. زنگ تلفن به صدا در آمد. زنی گریان پشت خط تلفن، خودش را الهام معرفی کرد. گفت که مادرم باعث شده است شوهرش او را طلاق دهد. از من خواست با شماره منزل شوهرش تماس بگیرم. گیج و حیران از منزل خارج شدم. به نخستین باجه تلفن همگانی که رسیدم شماره ای را که روی کاغذ خریدم نوشته بودم، گرفتم. مرد جوانی پاسخ داد، قطع کردم و دوباره شماره را گرفتم. مادرم پاسخگو بود. از او خواستم که زو د به منزل بیاید. او با همان مرد آمد و مدعی شد که علیرضا فروشنده موارد آرایشی است و جهت آرایشگاه از او خرید می کند».

داماد خوش حالی هم به ماموران اعلام کرده بود که می داند مادر همسرش با مردی به اسم علیرضا ارتباط دارد. البته وی از نوع رابطه و جزییات اطلاعی نداشت.

اعترافات علیرضا

اتاق بازجویی روشن است و پر نور. در بزرگ قهوه ای رنگ باز می شود و دو مرد وارد اتاق می شوند. همان پوشه نارنجی رنگ را روی میز می گذارند. قرار است علیرضا واقعیت را بگوید. :«زن داشتم، دلم نمی خواست کس دیگری وارد زندگی ام شود. ولی خوش حالی خیلی اصرار کرد، مرتب تماس می گرفت و حتی پول هم به من می داد. شغلم رانندگی هست، همین باعث می شد زیاد در خدمتش باشم. با او رابطه خاصی نداشتم ولی می دانستم با مردهای دیگری ارتباط دارد. یکی دو بار خودم او را سر قرار رسانده بودم. از دست شوهرش هر لحظه می نالید. قبلاً لوستر سازی کار می کردم و خوب به یاد داشتم که ازجمله موارد مورد استفاده آنها سیانور هست. از دوستانم سیانور خواستم ولی کسی حاضر نشد این ماده را به من بدهد. بالاخره آن را از ناصرخسرو تهیه کردم. پول گرفت و سیانور را داد».

در ادامه تحقیقات مشخص می شود هنگامی که خوش حالی سم مهلک را به خورد شوهرش می دهد و او به حالت بیهوشی در می آید با علیرضا تماس می گیرد تا با هم شوهرش را به بیمارستان برسانند. خوش حالی بین راه سراغ دفتر کار شوهرش می رود تا بتواند سند ماشین را بردارد، به علیرضا قول داده بود که بعد از خلاصی از دست شوهرش، سند ماشین را به نام وی بزند. احتمالا همین وعده مرد جوان را به قتل تشویق کرده بود.

این پرونده به درخواست پدر و مادر مقتول و دخترهای وی که بعد از متوجه شدن اصل ماجرا در دایره شکات مادر خود قرار گرفتند با رای شعبه ۷۱ دادگاه کیفری به آخر رسید. رای صادره از سوی نورا… عزیزمحمدی رییس هیات قضات از این قرار است:

شادی به یک بار قصاص نفس و علیرضا به ۱۵ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال اقامت اضطراری در نیک شهر سیستان و بلوچستان محکوم شدند.

توضیحات کارشناسان

در تمام این ماجرا یک پرسش مهم وجود دارد: آیا زن به شوهر خود خیانت می کند؟ کارشناسان به این پرسش چنین پاسخ دادند:

بهزاد دارابی

رواشناس و مدرس دانشگاه فرهنگیان

دلایل زیادی را می توان جهت تحقق این اتفاق غم انگیز بر شمرد ولی فکر می کنم بزرگ ترین علت آن اختلال شخصیتی هر دو طرف باشد. به عبارتی بعضی از شاخصه های فردی مانند خود کوچک یا خودبزرگ بینی، نبود عزت نفس، اعتماد به نفس کاذب، وسواس ذهنی و مواردی از این دست باعث می شود افراد دست به کارهای ناشایست زده و جهت توجیه عمل خود علت تراشی کنند. این افراد به طور حتم با کسانی معاشرت می کنند که آنان نیز زخم چنین آسیبی را بر روح و روان خود داشته و عامل بروز زشتی های زیادی در جامعه شده است اند.

امیر افسری

رواشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی

در این خصوص باید به اصطلاح «کمال همنشین در من اثر کرد» توجه شود. افرادی که دست به خیانت می زنند و روابط موازی را تجربه می کنند از معاشرات فاسق برخوردار بوده و به طور حتم در بررسی بالینی این افراد دوستانی یافت می شوند که بیشترین نزدیکی را به ایشان داشته و در خصوص خاطرات خوب و نابی که در اثر خیانت کسب کرده اند با آنان صحبت می کنند. تکرار زشتی باعث می شود از میزان زشتی عمل کاسته شده است و به نظر امری طبیعی و در درازمدت حق به حساب آید.

دکتر مجید صفاری، مدیرعامل نخستین انجمن متخصصان روانشناسی کشور

باید روی زیاده خواهی و لجبازی انگشت گذاشت. کم نیستند زنان خیانتکاری که بعد از بررسی دلایل خیانت به عنوان نخستین علت لجبازی با همسر را مطرح کرده و مدعی می شوند چون او با زنان زیادی رابطه داشت من هم همین کار را کردم. این زنان همان هایی هستند که میل به تنوع طلبی و زیاده خواهی آنان را وامی دارد که نیازهای غیر انسانی و غیراخلاقی خود را از طرق زشت و ناپسند برآورده کنند.

زنانی که مردان هوسرانی دارند از نظر جنسی نیز در مضیقه بوده و همین امر آنان را تشویق و ترغیب به خیانت می کند. در مرحله بعدی نیاز مالی قرار دارد. البته بعضی این عنوان را بااهمیت ترین علت خیانت می دانند ولی به اعتقاد من اختلال شخصیتی و تنوع طلبی منجر به بروز آسیب اجتماعی خیانت به همسر می شود و توجیهاتی مانند فقر، خیانت شوهر و مواردی از این دست به کمک خائنین می آید تا از زشتی عمل ارتکابی خود بکاهند.

واژه های کلیدی: علت خیانت | بیمارستان | خیانت شوهر | بیمارستان | دلایل خیانت | خیانت به همسر | اخبار حوادث

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب لاتین
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو