تاپس بلاگ

خرید کتاب از گوگل
چاپ کتاب PDF
خرید کتاب از آمازون
خرید کتاب زبان اصلی
دانلود کتاب خارجی
دانلود کتاب لاتین
گت بلاگز اخبار حوادث آقای قاضی!این مرد با چندزن دیگر هم رابطه داشت ، شوهر جوان،اموال فراوان همسر بیوه اش را رهن بانک گذاشت

در شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده، زنی میانسال، تنها نشسته و منتظر بود تا به پرونده‌اش پیگیری شود. قاضی مشغول مطالعه پرونده قطور «مطالبه مهریه» بود. او بعد از سکوتی کو

شوهر جوان،اموال فراوان همسر بیوه اش را رهن بانک گذاشت/آقای قاضی!این مرد با چندزن دیگر هم رابطه داشت

عبارات مهم : زندگی

در شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده، زنی میانسال، تنها نشسته و منتظر بود تا به پرونده اش پیگیری شود. قاضی مشغول مطالعه پرونده قطور «مطالبه مهریه» بود. او بعد از سکوتی کوتاه، سرش را بلند کرد و گفت: «خانمِ سپیده…؛ همسرتان از زندان درخواست اعسار در مورد پرداخت مهریه کرده، یعنی اعلام کرده توانایی پرداخت مهریه ۱۰۰۰ سکه ای شما را ندارد. نظرتان را بیان کنید.»

کشور عزیزمان ایران نوشت:سپیده تلخندی زد و جواب داد: «اگر قبول می کرد تعجب می کردم. از آدمی که با حقه و دروغ وارد زندگی ام شده است و تا روز دستگیری وانمود می کرده که دوستم دارد، چنین خواسته ای دور از ذهن نبود.»

زن میانسال گفت:« ۲۰ سال پیش همسر اولم به خاطر یک بیماری لاعلاج فوت کرد و من را با یک دختر نوجوان تنها گذاشت. ما پیش از آن زندگی خوبی داشتیم، همسرم مهندس بود و بعد ازمرگش بیش از ۱۵ ملک، زمین و ویلا برایمان به ارث گذاشت. همان روزها خواستگاران زیادی داشتم، ولی تصمیم گرفتم دخترم را بزرگ کنم تا فرد موفقی در زندگی اش شود تا اینکه بعد از ۱۰ سال جهت تحصیل به خارج رفت و من تنها شدم. در این مدت با ورزش، مسافرت و شرکت در کارهای خیریه سرم را گرم می کردم تا اینکه در یک دورهمی با «متین» آشنا شدم. او مرا به یک دورهمی دیگر دعوت کرد و بتدریج با هم معاشرت بیشتری پیدا کردیم. او مردی چرب زبان بود که در هر دیداری برایم هدیه های مختلفی می گرفت. ماشین خارجی سوار می شد و لباس های گرانقیمت می پوشید.

آقای قاضی!این مرد با چندزن دیگر هم رابطه داشت ، شوهر جوان،اموال فراوان همسر بیوه اش را رهن بانک گذاشت

در دیدارهایمان گفته بود از همسرش جدا شده است و فرزندشان را هم به او سپرده هست. بالاخره یک روز از من درخواست ازدواج کرد که قبول نکردم. چراکه ۱۲ سال از من کوچکتر بود و من که ده ها خواستگار را رد کرده بودم، نمی توانستم چنین ریسکی کنم. بنابراین راضی شدم مدتی عقد موقت داشته باشیم تا در آینده آشنایی بیشتری از هم پیدا کنیم.

سه سال از این ماجرا گذشت و هرکدام در منزل خودمان زندگی می کردیم و هفته ای یکی دو روز را با هم می گذراندیم تا اینکه یک روز گفت؛ پدر و مادرش دختری برایش در نظر گرفته اند. سپس اصرار کرد به صورت رسمی با هم عقد کنیم و حتی گفت مهریه سنگینی برایم در نظر می گیرد. من هم به این نتیجه رسیده بودم که بهتر است در سفرهای فامیلی با همسرم حضور داشته باشم و به این ترتیب مراسم خوش حالی مختصری گرفتیم به طور رسمی به عقد دائم اش درآمدم. بعد هم در منزل من واقع در خیابان فرشته زندگی مشترکمان را شروع کردیم…»

در شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده، زنی میانسال، تنها نشسته و منتظر بود تا به پرونده‌اش پیگیری شود. قاضی مشغول مطالعه پرونده قطور «مطالبه مهریه» بود. او بعد از سکوتی کو

همان موقع قاضی حرف زن را قطع کرد و گفت:«چه شد که از هم جدا شدید؟ چون طبق مدارک موجود ۳ سال پیش حکم طلاق شما صادر شده است است…»سپیده گفت:«حس یک زن هیچ وقت به او دروغ نمی گوید. من هم دائم احساس می کردم این مرد واکنش‌ها مرموزی دارد. روزهای اول آشنایی تصور می کردم چون وضع مالی اش خوب است به طمع دارایی به سراغم نیامده و خودم را دوست دارد. ولی بعد از عقد به بهانه اداره کارخانه برادرش گاهی یکی – دو شب زیاد به منزل نمی آمد.

حتی در سفرهای خارجی هم همراهی ام نمی کرد. تا اینکه در یکی از مسافرت ها که به دیدن دخترم رفته بودم، خبردار شدم متین به جرم کلاهبرداری ۴۰۰ میلیارد تومانی از دیگران دستگیر شده است هست. هنگامی که به کشور عزیزمان ایران برگشتم به سراغ اسناد املاکم رفتم تا با گرو گذاشتن آنها همسرم را آزاد کنم. ولی همانجا فهمیدم که تمامی املاکم در رهن بانک هست. متأسفانه متین به خاطر دسترسی به اسناد و مدارک آنها را به عنوان وثیقه به رهن بانک سپرده و وام گرفته بود. تمامی، طلاها، پول ها و قالیچه ها را هم برادرش از آپارتمان ما برده بود. بنابراین ناچار شدم علیه او شکایت کنم.

در حالی که او به خاطر کلاهبرداری بزرگش به حبس ابد محکوم شده است هست. با گذشت از ۷۰۰ سکه مهریه ام بالاخره موفق شدم طلاق غیابی بگیرم. ولی همچنان درگیر پرونده های متعدد املاکم در دادگاه های دیگر هستم. نه می توانم آنها را بفروشم و نه پولی برایم مانده که خرج کنم. تنها دلخوشی ام مهریه ام بود که آن هم اینطور شده…

آقای قاضی!این مرد با چندزن دیگر هم رابطه داشت ، شوهر جوان،اموال فراوان همسر بیوه اش را رهن بانک گذاشت

قاضی بعد از نوشتن مطالبی در پرونده از زن میانسال خواست تا زیر ورقه را امضا کند. سپس توصیه کرد در صورت امکان مدارکی از دارایی و اموال موجود همسر سابقش را به دادگاه ارائه دهد تا سریعتر به مهریه اش دست پیدا کند. سپیده از روی صندلی بلند شد و پای برگه را امضا کرد و به سمت در رفت تا از دادگاه خارج شود. ولی در آستانه در ایستاد و گفت:« یادم رفت بگویم که بعد از عقدمان به جز من با چندینه زن دیگر هم ارتباط داشته و به بهانه حضور در کارخانه به سراغ آنها می رفت. البته بعد از دستگیری اش از این عنوان خبردار شدم. آنوقت بود که فهمیدم احساس بد من از کجا آب می خورد!»

در شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده، زنی میانسال، تنها نشسته و منتظر بود تا به پرونده‌اش پیگیری شود. قاضی مشغول مطالعه پرونده قطور «مطالبه مهریه» بود. او بعد از سکوتی کو

واژه های کلیدی: زندگی | پرونده | دادگاه | اخبار حوادث

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب لاتین
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو