تاپس بلاگ

خرید کتاب از گوگل
چاپ کتاب PDF
خرید کتاب از آمازون
خرید کتاب زبان اصلی
دانلود کتاب خارجی
دانلود کتاب لاتین
گت بلاگز اخبار سیاسی و اجتماعی عکس و سلفی در امام‌زاده صالح

گویا محمود احمدی نژاد و رفقایش قصد داشتند برگ جدیدی به تاریخ امام زاده صالح اضافه کنند. اگرچه تاکنون سابقه بست نشینی در این امامزاده وجود نداشته؛ ولی احمدی نژا

عکس و سلفی در امام‌زاده صالح

عکس و سلفی در امام زاده صالح

عبارات مهم : تصویر

گویا محمود احمدی نژاد و رفقایش قصد داشتند برگ جدیدی به تاریخ امام زاده صالح اضافه کنند. اگرچه تاکنون سابقه بست نشینی در این امامزاده وجود نداشته؛ ولی احمدی نژادی ها سال تازه بساط بست نشینی را از جنوب شهر و حرم حضرت عبدالعظیم به شمال پایتخت کشور عزیزمان ایران و امام زاده صالح انتقال یافته کردند.

عکس و سلفی در امام‌زاده صالح

بساط بست نشینی این بار با حضور زودهنگام بهمن شریف زاده، روحانی نزدیک به مشایی و علی اکبر جوانفکر، مشاور فرهنگی و رسانه ای احمدی نژاد، شروع شد؛ یاران باقی مانده از سال ٨۴. آن هم حالا که بقایی و مشایی، یاران ثابت بست نشینی در حرم حضرت عبدالعظیم، در بازداشت به سر می برند. اطلاعیه منتشرشده در کانال «دولت بهار»، اطلاع داده بود از ساعت ۶:٣٠ مراسم بست نشینی و قرائت دعا جهت آنچه «آزادی زندانیان بی گناه و مظلوم» نامیده شده، با حضور محمود احمدی نژاد تا اذان مغرب برگزار شود؛ گرچه احمدی نژاد نیم ساعتی سریعتر از اذان با خواندن دعا آن را ختم کرد…مانند بست نشینی هایی که رفقای او در حرم حضرت عبدالعظیم انجام می دادند و در نهایت تا اذان مغرب و بعد از کمی شعار و تصویر و فیلم، تمام می شد.

اگرچه آنها در اطلاعیه خود روی کلمه «بست نشینی» اصرار دارند؛ ولی این مراسم هیچ شباهتی به این سنت تاریخی ندارد. سنت بست نشینی همواره در تاریخ از سوی کسانی انجام می شده است که بی پناه بودند و تقاضای دادخواهی داشتند؛ مثل بست نشینی هفت ماهه سیدجمال الدین اسدآبادی که به تبعید او ختم شد. البته از این سنت گاهی سوءاستفاده می شد؛ ولی در همه موارد، یک توصیه یکسان وجود داشته و آن ادامه بست نشینی بود تا زمانی که اوضاع عوض کردن کند. امام زاده صالح در سال تازه دو نوبت میزبان بست نشینی های یک ساعته احمدی نژاد بوده هست. خادمی می گوید: «انگار بی کاره، هر هفته دو، سه روز اینجاست».

گویا محمود احمدی نژاد و رفقایش قصد داشتند برگ جدیدی به تاریخ امام زاده صالح اضافه کنند. اگرچه تاکنون سابقه بست نشینی در این امامزاده وجود نداشته؛ ولی احمدی نژا

جشن کودکانه در کنار بست نشینی سیاسی

امام زاده صالح پنجشنبه ها پر از زائر هست. دور حوض از کسانی که می خواهند وضو بگیرند، خالی نمی شود. عده ای هم سر مزار چند شهید گمنام و دو شهید هسته ای فاتحه می خوانند. شلوغ ترین قسمت امام زاده ولی قسمت شرقی است که در آن مراسمی در حال برگزاری هست؛ حدود ٣٠ یا ۴٠ صندلی چیده شده است روبه روی یک صحنه که دو دختربچه و دو پسربچه روی آن آماده مسابقه دادن هستند. مجری هم روحانی جوانی است که تلاش می کند شبیه مجری های صداوسیما به نظر برسد و صدایش در همه محوطه پیچیده هست. می گویند این مراسم هر پنجشنبه و جمعه برگزار می شود. مادروپدرهایی که منتظر اجرای مسابقه فرزند هایشان هستند، در جریان اطلاعیه احمدی نژادی ها نیستند.

بعضی ها هم می پرسند جهت چه می خواهد بیاید؟ گاهی چند قطره باران روی صورت می چکد. دم در عده ای در سکوت گوشی تلفن همراه به دست منتظر آمدن احمدی نژاد هستند. او در حلقه محافظان از ماشین پیاده می شود. یکی از همراهانش که شال سیاهی دور گردن انداخته، می گوید احمدی نژاد آمده امام زاده جهت دعا و زیارت. هنگامی که احمدی نژاد وارد امام زاده می شود، خود اوست که بلند فریاد می زند: «صل علی محمد، یاور مهدی آمد!»؛ شعاری که اطرافیانش سریع آن را تکرار می کنند. احمدی نژاد بین محافظان بلندقدش دیده نمی شود، فقط گاهی دستش را اوج می آورد. حالا زیاد زائران نزدیک تر آمده اند تا ماجرا را از جلو رصد کنند. یک نفر داد می زند: «صل علی محمد یاور رهبر آمد».

عده ای شعار قبلی و افرادی هم شعار تازه را سر می دهند؛ ولی زور شعار اولی که گویا هماهنگ شده است هست، به دومی می چربد. روی پله های ورودی که می رسند، مردی طوری که صدایش می لرزد، فریاد می زند: «تمام جوونی ما رو گرفتی». یکی از اطرافیان مدیر دولت سابق به او می گوید که مشکلت چیست؟ مرد که گوشش به این حرف ها بدهکار نیست، دستش را به سمت احمدی نژاد می گیرد و دوباره فریاد می زند: «باید محاکمه شی، جای تو زندانه». صدای جشنی که در محوطه شرقی برپاست، در محوطه غالب است و تعداد اطرافیان احمدی نژاد هم در حدی نیست که بتواند با آن مقابله کند.

عکس و سلفی در امام‌زاده صالح

باز هم نامه می دهند

وقتی احمدی نژادی ها در ضلع غربی کنار مزار شهدای هسته ای؛ یعنی مجید شهریاری و داریوش رضایی نژاد، می رسند، بلندگوی مراسم مراسم خوش حالی درست بالای سر آنهاست. یکی از فرزند ها موزیک سالار عقیلی را می خواند: «ایران، فدای اشک و خنده تو». صورت روحانی که دعای توسل را می خواند، قرمز شده است از بس تلاش می کند تا صدایش را بالاتر ببرد: «این بساط را راه انداخته اند که صدای حق شنیده نشنود». پسری که موهای روشنی دارد، می گوید: «کارش یه سیم چینه، اگه باشه خودم میرم بلندگو رو قطع می کنم». در همین حین، جوانی با احمدی نژاد تصویر خودگرفته می گیرد و از جمعیت بیرون می آید. دست احمدی نژاد تعدادی کاغذ است که مردم به او داده اند؛ کاغذهایی شبیه چرک نویس هایی چندتاخورده که قبلا هم گاهی به دست مدیر دولت سابق می دادند. خانمی ناگهان به جمعیت مردانه نزدیک می شود و هنگامی که می فهمد که احمدی نژاد جهت اعتراض آمده، می گوید: «به چی اعتراض داره؟ حتما نتونسته خوب دزدی کنه. آیا کسی هیچی بهش نمیگه؟». می خواهد جلو برود که نمی تواند. با رفتن زن، مردی از جمعیت بیرون می آید و می گوید: «خودش هشت سال مدیر جمهور بوده، حالا طلبکار شده».

گویا محمود احمدی نژاد و رفقایش قصد داشتند برگ جدیدی به تاریخ امام زاده صالح اضافه کنند. اگرچه تاکنون سابقه بست نشینی در این امامزاده وجود نداشته؛ ولی احمدی نژا

بازار داغ تصویر و سلفی

دعای توسل که شروع و پایانش را فقط حلقه اطراف احمدی نژاد می فهمند، ظاهرا تمام شده است هست. صدای دعاهای احمدی نژاد میان صدای شعرخواندن پسربچه ای در مراسم خوش حالی گم می شود؛ مراسم قرائت دعا و بست نشینی خیلی سریع تمام می شود. عده ای گوشی تلفن همراه به دست دوباره فعالیت خودشان را جهت رفتن او از سر می گیرند. مردی که مو و ریش کاملا سفیدی دارد، به همان کسی که شال سیاه به گردن دارد، نزدیک می شود و به او می گوید که حواست به شعارها باشد. پسر فوری نزدیک حلقه می شود و با فریاد شعار «احمدی حمایتت می کنیم» را سر زبان جمعیت می اندازد. هنگامی که به سمت در نزدیک می شوند، شعارها رنگ وبوی تندی به خود می گیرد و بر ضد دو جناح مهم سیاسی کشور ادامه پیدا می کند؛ «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمامه ماجرا».

پسری که به زور خودش را جهت تصویر خودگرفته به احمدی نژاد رسانده بود، حالا در حال تصویر انداختن با علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای و تنها یار باقی مانده هست. او به بعضی که جهت طرح مسئله آمده اند، آدرس دفتر ولنجک را می دهد و بعضی را راهی میدان ٧٢ نارمک، ساعت هفت صبح می کند. دوربین های زیادی صحنه سوارشدن احمدی نژاد در سواری مشکی و راه افتادن او و خودروی اسکورتش را ثبت می کنند. او باز هم از بین محافظ ها دست اوج می برد و فقط انگشترش پیداست. ماشین ها راه می افتند و به سرعت دور می شوند.

عکس و سلفی در امام‌زاده صالح

دور حوض هنوز از زائران در حال وضو خالی نشده هست. بالای سنگ قبر شهدای هسته ای همچنان مردمی فاتحه می دهند. چند قطره آب روی صورت ها می چکد؛ ولی آسمان انگار هنوز تصمیمش را نگرفته است.

شرق/ امیرمحمد حسینی

واژه های کلیدی: تصویر | جمعیت | اطلاعیه | احمدی نژاد | احمدی نژاد | اخبار سیاسی و اجتماعی

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب لاتین
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو