نازنین بیاتی؛ بی حوصله و دوستدار تقلب!

عبارات مهم : زندگی

ویژه نامه بی قانون، آن بازیگر آینده دار، آن هنرش را کرده احتکار، آن خوش ظاهر خوش پوش، آن با اراده و سخت کوش، آن صاف بدون اگزما، آن یکی از جذابیت های سینما، آن آکتور بااستعداد، آن درس خوانده در دانشگاه آزاد، آن ارسال کننده تسلیت جهت روزنامه، آن بازیگر نقش غزل در «رخ دیوانه»، آن کوچولوی نازنازی، آن کشف پرویز شهبازی، آنکه اگر بازیگر نبود شاید می کرد خیاطی، شیختنا و مولاتنا نازنین بیاتی (کثرا… سیمرغها) از شباب سینما بود و کرامات و اشارات از سر و رویش می بارید و هیچ بیات نبود. رحمه ا… علیها.

نقل است که نقش دختر قربانی اجتماعی و دانشجوی بی دست و پای راحت دل را نیکو بازی می کرد و از این باعث «مظلوم الآرتیستون» و «معصوم السلبرتیون»ش گویند و در لطافت طبع بدان درجه است که صورت اش چون استیکر «لاک زدم» می ماند. در خبر است که طراحی دکور می کرد و صحنه می آراست و صداپیشگی می کرد و در منزلت مقامش همین بس که چون نخستین بار جلوی دوربین رفت؛ نامزد گروه تحریریه سایت بلورین شد و هرکه او را می دید درد دلش می گرفت و می گفت: «روزگار غریبیست نازنین» و غمخوار همه بود و حرف همه گوش می کرد و اندرز می داد و نصیحت می کرد و در آخر می گفت: «باز هم خودت می دونی» اعلی ا… مقامها.

بی‌حوصله و دوستدار تقلب! , نازنین بیاتی

نازنین بیاتی، از معدود بازیگران جوانی به حساب می آید که در نخستین نقش آفرینی اش در سینما، موفق به کسب گروه تحریریه سایت بلورین شده. او در سال ۹۱ به خاطر بازی در فیلم «دربند» موفق به کسب این افتخار شد و بعد از آن هم با ایفای نقش در فیلم های متفاوت از جمله «رخ دیوانه» ابوالحسن داوودی و «طعم شیرین خیال» کمال تبریزی روند رو به رشدش را ادامه داد.
«شهرزاد سمر»

در یکی از مصاحبه هایت گفته بود که مردم جلوه ای از من را دیده اند که جدی و معصوم هست، در حالی که خودم اهل شیطنت و شوخی هستم. دوست داریم زیاد از این جنبه شخصیتی ات بدانیم.
من در کل آدم پرانرژی هستم و اگر قرار باشد کاری انجام بدهم، خیلی دوست دارم به آن چیزی که می خواهم خیلی سریع برسم. به عنوان نمونه هنگامی که دارم نقاشی می کشم دوست دارم سریع تمام بشود. حتی اگر مورد نیاز باشد ۲۴ ساعت پای آن بایستم انجامش می دهم. ولی اصولا در نقش هایی که پیشنهاد داشتم یا بازی کردم این شاخصه کمتر دیده شده. به عنوان نمونه در رخ دیوانه در صحنه تصادف، هیحانِ واقعیِ خودم هست. یا آن جایی که ماشین دور ۳۶۰ می زند، بدلکار نبود و من خودم کنار راننده نشسته بودم. برایم این هیجان، جالب هست. به خاطر همین دوست دارم در فیلم های هیجانی هم بازی کنم چون احساس می کنم زیاد تخلیه می شوم.

در زندگی واقعی این شاخصه چطور نمود پیدا می کند؟
در رابطه با دوستانم در بعضی از شرایط این عجول بودن و تندتند واکنش‌ها کردن هست؛ ولی در بعضی جمع ها تا کمی احساس امنیت یا راحتی نکنم تبدیل به یک آدم آرام می شوم. به طور کلی بستگی به شرایطی که در آن قرار می گیرم دارد.

آدم شوخی هم هستی؟
تا حدودی

گویا در سریال گلشیفته که کمدی هست، نقش مهم کار را داری در حالی که در فیلم آینه بغل با وجود اینکه کار کمدی بود، شما جدی هستی و طنز در تعامل با نقش برابر شکل می گیرد. این بار، کمدی نقش زیاد است؟
چون آینه بغل نخستین کار کمدی من حساب می شد تلاش کردم که تو ذوق تماشاگر نخورد و اگر هم قرار است بازی طنز داشته باشم خیلی کنترل شده است هست. ولی در سریال گلشیفته تقریبا همه کاراکترها رفتارهایی دارند که شاید یک آدم معمولی آنها را نداشته باشد. اینجا باز قدم بعدی هست. فکر کنم حالا اگر کسی این را ببیند نسبت به نازنین بیاتی که هیچ وقت طنز کار نکرده و واکنش‌ها طنزی از من ندیده، گارد نمی گیرد.

درباره مصاحبه فِیکی که راجع به شباهتت به ترانه علیدوستی منتشر کرده بودند، نظر خودت چیست؟
خانم علیدوستی بدون شک یکی از عالی ترین بازیگران سینمای کشور عزیزمان ایران هستند ولی من هیچ وقت چنین مصاحبه ای انجام ندادم و واقعا نمی دانم این حرف ها از کجا مطرح شد. البته از این اتفاق ها زیاد می افتد و بارها بوده که خبرهای غیرواقعی منتشر شده. حتی یک وقت هایی مصاحبه هایی از قول من انتشار یافته که خود خبر نداشتم کِی این صحبت ها را کرده ام!

چرا در اینترنت گزیده و با احتیاط کار می کنی؟
من تا یک سال پیش اصلا در اینترنت به شکل عمومی حضور نداشتم. بعد از یک مدتی آنقدر تعداد صفحات فیک به نام زیاد شد و حاشیه ها و خبرهایی که در این صفحات گذاشته بودند در کنار یک سری کامنت های بد و رفتارهای زشت باعث شد که مجبور شدم یک صفحه عمومی بسازم که البته این هم پرایوت است و می خواهم قابل کنترل باشد.

محافظه کار هستی؟
تقریبا

این با کار شما تضاد ندارد؟ چون گویا بعضی کارگردان ها تعداد فالوئر هم برایشان مهم است.
برای بعضی از تهیه کننده ها و سرمایه گذارها مهم هست. ولی من آرامش را به این اتفاقات ترجیح می دهم. با این که پیج من پرایوت است خیلی ها را هم اکسپت می کنم ولی دوست دارم کسانی فالو کنند که در جریان باشند؛ در غیر این صورت یک دفعه کسی چیزی می نویسد و می رود. هنگامی که بتوانی تا حدودی کنترل صفحه مربوط به خودت را داشته باشی بهتر هست. چون رفته رفته تقریبا یک شناختی بین من و دنبال کنندگانم به وجود می آید که ارزشمند است.

فیلم آینه بغل

بازیگری باعث شده است که به رشته تحصیلی ات یعنی طراحی صحنه تئاتر کمتر برسی؟
نه خیلی. بین طراحی صحنه و لباس ترجیح می دهم یکی را گزینش کنم. چون باید روی یکی از آنها تمرکز باشد. قبلا طراحی لباس انجام داده ام. یک کار هم بود که هم طراحی لباس کردم، هم صحنه و حتی صدای عروسک هم بودم ولی به خاطر تولید و تهیه کنندگی بد و غیر حرفه ایش انصراف دادم.

اگر بخواهی دفتر «بی قانون» را جهت یک تئاتر صحنه کنی، چه کار می کنی؟
فقط اسمش جهت انجام طراحی تاثیرگذار هست؛ ولی بستگی به کاراکترهایی دارد که در آن محیط قرار می گیرند. شاید جهت هر کسی اتاق خودش را طراحی کنم نه مثل دفترهای دیگر. شاید یکی روی زمین بنشیند اصلا. بی قانونی است و شاید هرج و مرج خاصی در آن باشد.

یعنی براساس روانشناسی کار می کنی؟
حتما. به عنوان نمونه طراحی لباس تئاتر را زیاد دوست دارم چون در گزینش رنگ و مدل لباس دست طراح بازتر هست. ولی در سنیما و تلویزیون محدودیت هایی وجود دارد. به خاطر اینکه تو داری جهت کاری که قرار است کلی آدم آن را ببینند طراحی می کنی. شاید با آن چیزی که تصور می کنی نتوانند ارتباط برقرار کنند ولی در تئاتر دستت خیلی بازتر هست. می توانی یک دفعه یک رنگ تند یا یک مدل عجیبی طراحی کنی. جهت همین طراحی لباس تئاتر برایم جالب تر است.

تا حالا استیکر یا خبر اشتباهی فرستادی که باعث سوءتفاهم شود؟
تازگی ها که توانایی پا کردن کامنت و استیکر به خبر رسان تلگرام اضافه شده است این اتفاق افتاده؛ ولی سریع پاک کردم.

آخرین چیزی که در اینترنت سرچ کردی چه بوده؟
اسم کارگردان یکی از فیلم ها را فراموش کرده بودم و سرچ کردم تا پیدایش کنم.

اسم خودت را هم سرچ می کنی؟ و به جالب ترین چیزی که برخورد کردی چه بوده؟
بله سرچ کردم جالب ترینش تیتر «عکس های نازنین بیاتی و همسرش» بود. تصویر العملی هم نشان ندادم. معمولا این را جهت همه می زنند و ما هم می رویم ببینیم همسرمان چه شکلی است.

اگر سرخپوست بودی چه اسمی جهت خودت گزینش می کردی؟
پو کوهانتس. چون من انیمیشن زیاد می بینم و دوست دارم.

لباس یا وسیله شانس داری؟
نه ندارم. ولی در دوران مدرسه به عنوان نمونه اگر لباسی تنم بود یا وسیله ای مثل مداد در کیفم بود و آن روز امتحانم را خوب می دادم، تلاش می کردم دفعه بعد هم همان را داشته باشم.

فوبیا یا وسواس داری؟
فوبیا که نه! ولی از مار یا خزنده ها کلا حالم بد می شود. ولی از ارتفاع یا هیچ بازی فوبیا ندارم. وسواس هم ندارم.

یک جا گفته بودی که از کلمه عام بدت می آید. چرا؟
بله گفته بودند که به عنوان نمونه این فیلم جهت عام خوب هست. به نظرم دسته بندی کردن و استفاده از کلمه عام و خاص قشنگ نیست کلا.

چه مهارتی داری که کسی از آن خبر ندارد؟
چیز خاصی نیست.

مضحک ترین موقعیتی که در آن قرار داشتی چه بوده؟
یک بار موقع امتحان داشتم تقلب می کردم. مراقبِ خودم ندید ولی مراقب کلاس روبرویی من را دید. داشتم به دوستم می گفتم که به آن یکی دوستم تقلب برساند که دیده مراقب دارد نگاهم می کند. هنگامی که دیدم همه چیز لو رفته شبیه آدم هایی واکنش‌ها کردم که انگار دارند با خودشان حرف می زنند. خلاصه مراقب آنقدر از این کارم خنده اش گرفت که کاری به کارم نداشت و چیزی نگفت.

بی مزه ترین جوکی که تاحالا شنیدی چه بوده؟
یه فیله می خوره به میله!

حالا یه جوک بامزه تعریف کن.
اصولا جوک تعریف نمی کنم. چون اگر جوک خنده آمیز بگویی و کسی نخندد حس بدی به آدم دست می دهد. ترجیح می دهم همان جوک های بی مزه را تعریف کنم!

اگر قرار باشد که با یک فرد در یک جزیره متروک زندگی کنی چه کسی را گزینش می کنی؟
نمی توانم یک نفر را گزینش کنم.

آن بازیگر آینده دار، آن هنرش را کرده احتکار، آن خوش ظاهر خوش پوش، آن با اراده و سخت کوش، آن بازیگر نقش غزل در «رخ دیوانه»، آن کشف پرویز شهبازی، آنکه اگر بازیگر

دوست داری کدام اخلاقت را فرزند هایت ارث نبرند؟
بی حوصلگی که بعضی وقت ها دارم.

در یک جمله کشور عزیزمان ایران را جهت یک آدم فضایی تعریف کن.
فضایی تر از جایی است که شما زندگی می کنید.

چه قانون شکنی کرده ای که از آن پشیمان نیستی؟
تقلب. تقلب را دوست داشت. برایم جالب بود. شده است بود که درس را بخوانم ولی تقلب را زاپاس داشتم.

اگر نامرئی می شدی کجا می رفت؟
جایی که نمی توانم در آن لحظه حضور داشته باشم. به عنوان نمونه جلسه ای یا جایی که در مورد من صحبت می کنند یا تصمیم بزرگی می گیرند.

اهل فیلم و سریال کمدی هستی؟
من معمولا تمام ژانرها را دنبال می کنم ولی خب کمدی را یک مقدار سخت تر می بینم. باید خیلی تعریف راجع به اش شنیده باشم که وسوسه ام کند جهت دیدن.

اگر می توانستی با یکی از کسانی که از دنیا رفته ملاقات کنی چه کسی را گزینش می کردی؟
آقای خسرو شکیبایی

از آقای شکیبایی چه می پرسیدی؟
حتما راجع به راز دوام ارزش پرسش می کردم.

اگر قدرت این را داشتی که یک قانون وضع کنی چه قانونی بود؟
دوست داشتم قانونی باشد که ارتباط مستقیم با انسانیت و ارزش های انسانی داشته باشد و جهت تمام انسان های دنیا باشد. یعنی اگر من به عنوان نازنین بیاتی هر جای دنیا رفتم این قانون انسانی در جریان باشد و ربط به نژاد و جنسیت و ثروت و مذهب و رنگ پوست و… نداشته باشد. شاید قانونی وضع می کردم به اسم «انسانیت» که هر کسی ارزش های انسانی را رعایت نمی کرد جریمه می شد.

کدام قانون را از بین بردن می کردی؟
چیزی که از بین بردن کردنش آدم ها را به آرامش زیاد برساند. چون الان به نظرم بزرگترین چیزی که گمشده آرامش هست. حالا در بعضی کشورها زیاد و در بعضی جاها کمتر.

اگر قرار باشد از زندگی نازنین بیاتی فیلمی بسازند چه اسمی روی آن می گذاری؟
زندگی من چیز عجیبی ندارد که بخواهند از رویش فیلم بسازند.

از آنچه در آینه بغل می بینید
مهدی استاداحمد
نازنین چون وارد دربند شد
روی پرده ماند و دستش بند شد
بود توی سینما وی از اساس
قبل از آن در نقش طراح لباس
شیفت کرد ولی روی بازیگری
مزه کرد و کم کم آمد این وری
مزه بازیگری مثل عسل
بود و ماند و ماند تا آینه بغل
عده ای نقد بیاتی کرده اند
عده ای هم نیز قاطی کرده اند
کار او اوج و پایین داشته
کمتر از یک عده تمرین داشته
منتها چون از همان فیلم نخست
بود در بازیگری کارش درست
چون گرفت از فیلم اول جایزه
پس حضورش روی پرده جایزه

بی‌حوصله و دوستدار تقلب! , نازنین بیاتی

واژه های کلیدی: زندگی | طراحی | قانون | بازیگر | قانونی | بازیگری | بی قانون | بازیگری | بازیگران | نازنین بیاتی | بازیگران سینما

بی‌حوصله و دوستدار تقلب! , نازنین بیاتی