گاهی اوقات اتفاقات عجیب و غریبی در زندگی می افتد که با توجه به احتمالات، توضیح دادنشان غیرممکن هست. در این مطلب اتفاقات شگفت انگیزی را در دنیا مشاهده می کنید که
باور نمی کنید این اتفاقات واقعی و تصادفی باشد!
عبارات مهم : تصادف
گاهی اوقات اتفاقات عجیب و غریبی در زندگی می افتد که با توجه به احتمالات، توضیح دادنشان غیرممکن هست. در این مطلب اتفاقات شگفت انگیزی را در دنیا مشاهده می کنید که باورنکردنی و اسرارآمیز هستند.
انزو فراری بنیانگذار شرکت فراری در سال ۱۹۸۸ درگذشت. حدود یک ماه بعد فوتبالیستی به نام مسعود اوزیل به دنیا آمد. اگر به تصویر آن ها نگاه کنید فکر می کنید برادران دوقلو هستند. آیا این تولدی دوباره نیست؟
باور نمی‌کنید این اتفاقات واقعی و تصادفی باشد!
شباهت باورنکردنی جنیفر لارنس به بازیگر معروف مصری زبیده ثروت. به نظر شما این سفر در وقت نیست؟
گاهی اوقات اتفاقات عجیب و غریبی در زندگی می افتد که با توجه به احتمالات، توضیح دادنشان غیرممکن هست. در این مطلب اتفاقات شگفت انگیزی را در دنیا مشاهده می کنید که
در سال ۱۸۹۸، ۱۴ سال قبل از غرق شدن کشتی تایتانیک، نویسنده ای به نام «مورگان رابرتسون» در کتاب «پوچی» داستان غرق شدن یک کشتی به نام «تایتان» را نوشته بود. ولی فقط نام آن ها نیست که باعث ترسناک شدن این اتفاق می شود. هر دو کشتی واقعی و تخیلی «غرق نشدنی» توصیف شده است بودند و شاخصه های فنی مشابهی داشتند، به تعداد کافی قایق نجات نداشتند و با یک کوه یخ در اقیانوس اطلس شمالی برخورد کردند. بعد از غرق شدن تایتانیک، این کتاب با عنوان «غرق شدن تایتان» تحدید چاپ شد.
آهنگساز مشهور «جورج هندل»از نظر مکانی، همسایه گیتاریست مشهور «جیمی هندریکس» بود، ولی از نظر زمانی دو قرن از هم فاصله داشتند. هندل در لندن و در پلاک ۲۵ خیابان بروک و هندریکس در پلاک ۲۳ خیابان بروک زندگی می کردند. هر دوی آن ها موسیقیدان ان فوق العاده ای بودند که تاثیر بسزایی روی پیشرفت موسیقی در دوره خودشان داشتند.
باور نمی‌کنید این اتفاقات واقعی و تصادفی باشد!
اولین کسی که جانش را در ساخت و ساز سد هوور از دست داد «جورج تیرنی» بود که در ۲۰ دسامبر ۱۹۲۲ درگذشت. آخرین نفری هم که در ساخت و ساز این سد درگذشت «پاتریک تیرنی» پسر جورج بود. او هم در ۲۰ دسامبر جان خود را از دست داد.
گاهی اوقات اتفاقات عجیب و غریبی در زندگی می افتد که با توجه به احتمالات، توضیح دادنشان غیرممکن هست. در این مطلب اتفاقات شگفت انگیزی را در دنیا مشاهده می کنید که
در سال ۱۸۹۵ در ایالت اوهایو دو اتومبیل تصادف کردند. این تصادف از این جهت عجیب است که در آن وقت تولید اتومبیل تازه شروع شده است بود و در کل اوهایو فقط همین دو ماشین وجود داشت. متاسفانه، در آن وقت تصادف اتومبیل ثبت نمی شد و مدارکی از این تصادف باقی نمانده است.
در بیوگرافی دو مدیر جمهور آمریکایی: آبرهام لینکلن و جان کندی، شباهت های زیادی وجود دارد. در اینجا تعدادی از آن ها را مشاهده می کنید:
باور نمی‌کنید این اتفاقات واقعی و تصادفی باشد!
هر دو به وسیله گلوله ای که در روز جمعه، قبل از مراسم خوش حالی به پشت سرشان برخورد کرد کشته شدند. لینکلن قبل از عید پاک و کندی روز شکرگزاری کشته شدند. هر دو همراه همسرشان و یک زوج دیگر بودند.
هر دو چهار فرزند داشتند.
هر دو دوستی به نام بیلی گراهام داشتند.
کندی یک منشی به نام زن لینکلن و لینکلن یک منشی به نام جان داشت.
جانشین هر دوی آن ها، معاونان مدیر جمهوری به نام جانسون بودند که هر دو جنوبی و دموکرات بودند.
قبر های نخستین و آخرین سربازان بریتانیایی که در جنگ جهانی اول کشته شدند، شش متر از یکدیگر فاصله دارد و سنگ قبر های آن ها رو به هم هست. این چیدمان به هیچ وجه عمدی نبوده است.
در کتاب «سرگذشت آرتور گوردون پیم» نوشته ادگار آلن پو، ماجرای چهار ملوانی را می خوانیم که از غرق شدن کشتی جان سالم به در بردند و مجبور شدند پادوی کشتی به نام ریچارد پارکر را بخورند. پو ادعا می کند که این داستان براساس یک ماجرای واقعی هست، ولی در واقع اینطور نیست. ۴۶ سال بعد از نوشتن این کتاب، یک قایق واقعی غرق شد و خدمه آن بعد از نجات گفتند که پادوی کشتی به نام ریچارد پارکر را خورده اند. این شایعاتی ایجاد کرد که نویسنده مشهور آمریکایی ماشین وقت دارد.
در جولای ۱۹۷۵، ارسکین لارنس ابین ۱۷ ساله، ساکن جزایر برمودا در حال موتورسواری با یک تاکسی تصادف کرد. تقریبا یک سال قبل، باز هم در جولای، برادر ارسکین که او هم ۱۷ ساله بود کشته شد. او هم سوار همان موتور بود و در تصادف با یک تاکسی کشته شد که همان راننده پشت فرمانش بود و همان مسافر را می برد.
روزی آنتونی هاپیکنز به کتابی به نام «دختری از پتروفکا» نوشته جورج فیفر نیاز فوری داشت تا جهت نقشی که در آن بازی می کرد مطالع کند. او نتوانست کتاب را در هیچ فروشگاهی پیدا کند، ولی بعدا کاملا اتفاقی یک نسخه از آن را در مترو پیدا کرد. هنگامی که هاپیکنز بعدا فیفر را دید، فیفر به او گفت که هیچ نسخه ای از کتابش ندارد و آخرین کتابش را به یکی از دوستانش قرض داده که آن را در مترو گم کرده است.
برترین ها
واژه های کلیدی: تصادف | لینکلن | اتومبیل | ماجرای واقعی | اخبار گوناگون
