روزنه امید در پرونده «حسین» گمشده

عبارات مهم : همراه

به گزارش شهروند؛مادر جوان درحال شیردادن به دختربچه یک سال و ۶ ماهه اش بود که خبر ناپدیدشدن حسین رسید. همه سراسیمه بودند. هر کسی به سویی می رفت ولی هیچ اثری از حسین نبود.

حسین ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از او به دست نیامد. جست وجوها فایده ای نداشت. با این حال، ندایی درونی به پدر و مادرش می گفت که حسین هنوز جایی زیر این آسمان زنده است و نفس می کشد؛ کجایش را نمی دانستند، ولی به علت همین ندای درونی، هیچ گاه دست از جست وجو برنداشتند. با این که مرتب به آنها می گفتند، حسین در رودخانه غرق شده است هست، ولی آنها امیدشان را از دست ندادند. آن قدر چشم انتظار ماندند تا این که درست ۵روز پیش روزنه امید پیدا شد. خانواده ای را به اتهام ربودن این پسربچه بازداشت کردند و احتمال فوت این پسربچه به صفر رسید. همه سرنخ ها و ردیابی های پلیس نشان می دهد حسین همان روز از سوی این خانواده ربوده شده است است.

روزنه امید در پرونده «حسین» گمشده

گریه یک شاهد در دادگاه نیز دست این خانواده را رو کرد. با دستگیری این خانواده، پدر و مادر حسین حالا خوشحال تر از قبل منتظر دیدن پسر کوچکشان هستند. هنوز مشخص نیست که حسین کجاست، ولی پدر و مادر این پسربچه این بار با خوشحالی و خوش حالی بیشتری چشم انتظارند. پدر حسین که همچنان منتظر خبری هرچند کوتاه از تنها پسرش هست، در گفت وگو با «شهروند» جزییات بیشتری از سرنخ تازه در پرونده ناپدید شدن پسرش روایت می کند:

چه شد که حسین ناپدید شد؟

یازده ماهی می‌شود که از تنها پسرشان بی‌خبرند. پسر چهارساله‌ای که روز سیزده‌بدر در حاشیه رودخانه هیروچایی به‌طور ناگهانی ناپدید شد. آن روز حسین اسدی به همراه پدر

روز ١٣فروردین ماه حوالی ظهر بود. به همراه خانواده ام جهت گردش به یکی از باغ های اطراف شهر خلخال رفته بودیم. آن جا چادر زدیم و فرزند ها جهت جمع آوری چوب به اطراف باغ رفتند. همسرم دخترم خدیجه را در آغوش گرفته بود و از او مواظبت می کرد. خدیجه هنوز کوچک است و تنها یک سال و ۶ ماه دارد. ناگهان دخترم وارد چادر شد. فریاد می زد، حسین نیست. بلافاصله پلیس را خبر کردیم و جست وجوها جهت یافتن پسرم شروع شد. تیم های امدادونجات در محل حاضر شدند. سگ های زنده یاب، بیل مکانیکی و تعدادی غواص در رودخانه و کنار رودخانه به جست وجو پرداختند ولی هیچ اثری از پسرم یافت نشد.

هیچ سرنخ یا نشانه ای در آن اطراف نبود؟

دخترم می گفت همزمان با ناپدیدشدن حسین صدای موتور هم آمد. تصور می کرد که موتورسواری او را ربوده هست. صدای فریاد برادرش را هم شنیده بود، ولی زمانی که به محل اتفاق رسید دیگر اثری از برادرش نبود.

احتمال غرق شدن پسرتان در رودخانه چقدر بود؟

روزنه امید در پرونده «حسین» گمشده

غرق شدن پسرم در رودخانه غیرممکن هست، آیا که در چندصدمتری پایین دست رودخانه تورهای فلزی راه اندازی شده است و در طول مسیر رودخانه آن قدر تنه درخت است که اگر پسرم در رودخانه غرق می شد حتما به جایی گیر می کرد.

هیچ اثری از پسرتان پیدا نکردید؟

تنها ۴٠دقیقه بعد از ناپدیدشدن پسرم دمپایی هایش را در رودخانه پیدا کردیم. من و مادرش خودمان را به رودخانه انداختیم و هرچه گشتیم اثری از او پیدا نکردیم. مطمئن بودم آدم ربایان جهت ردگم کنی دمپایی های فرزندم را داخل آب انداخته بودند که بتوانند به آسانی از منطقه دور شوند.

یازده ماهی می‌شود که از تنها پسرشان بی‌خبرند. پسر چهارساله‌ای که روز سیزده‌بدر در حاشیه رودخانه هیروچایی به‌طور ناگهانی ناپدید شد. آن روز حسین اسدی به همراه پدر

حالا آدم رباها دستگیر شده است اند؟

بله، بالاخره مشخص شد حدس ما درست هست. یک خانواده به اتهام ربودن پسرم بازداشت شده است اند. البته هنوز اعتراف نکرده اند. ولی تمام مدارک علیه آنهاست و مشخص است که حسین را ربوده اند.

روزنه امید در پرونده «حسین» گمشده

چه مدارکی علیه آنهاست؟

آنها هنگام فرار از محل حادثه، گوشی گوشی تلفن همراه خود را روی زمین جا گذاشته بودند. آن قدر هول شده است بودند و می درخواست کردند سریعتر فرار کنند که گوشی تلفن همراه خود را روی زمین انداخته بودند. از طرفی دخترم هم می دانست که حسین را با خود برده اند، چراکه صدای فریاد او را شنیده بود. از طرف دیگر، دختر این خانواده ۶ سال و نیم است که ازدواج کرده و صاحب فرزند نمی شود. اینها همه دلایل محکمی جهت کودک ربایی هست. ولی مسأله مهم شهادت یکی از بستگان این خانواده در دادگاه هست. او زمانی که می خواست به نفع متهمان شهادت بدهد، هنگام قسم خوردن، ناگهان گریه کرد و گفت که نمی تواند قسم دروغ بخورد. آن جا بود که مشخص شد متهمان شاهدان خود را مجبور به دروغگویی کرده اند.

متهمان به ربودن پسرتان چه کسانی هستند؟

پدرزن و داماد متهمان مهم هستند و ۴نفر دیگر در این پرونده دستگیر شده است اند. طبق تحقیقات پلیس، گویا آنها روز اتفاق پایین تر از چادر ما نشسته بودند. هنگامی که حسین، پسرم را می بینند از او خوششان می آید و به شیرین زبانی های او علاقه پیدا می کنند. بعد هم وسایل خود را جمع می کنند و می روند. تنها پدر آن دختر به همراه دامادش می مانند. آنها نیز در یک وقت مناسب حسین را ربوده و با خود می برند.

اگر چنین سرنخ هایی از همان ابتدا وجود داشت، آیا تا الان متهمان دستگیر نشدند؟

تحقیقات پلیس کمی طول کشید. از طرفی روزهای اول می گفتند حسین در آب غرق شده است هست. هرچه می گفتیم او را ربوده اند، باور نمی کردند. من کلی نامه نگاری کردم. مستقیما به سردار اشتری نامه زدم و ایشان دستور پیگیری دادند. تا این که تحقیقات دوباره شروع شد و با این سرنخ ها متهمان هم دستگیر شدند.

حالا از حسین خبری دارید؟

نه، خبری نداریم. متهمان اعتراف نمی کنند. اصلا نمی گویند حسین کجاست. ولی دیگر مطمئن هستیم که حسین پیش آنهاست. چون آن دختر فرزند دار نمی شد، پسر مرا با خود برده بود. این دختر ساکن کرج و منزل اش فرسنگ ها از ما دور هست، ولی پدر و مادر و خانواده اش در همین خلخال زندگی می کنند. همین که می دانیم حسین زنده هست، خوشحالیم و امیدوار تر از گذشته هستیم. ما هیچ وقت امیدمان را از دست ندادیم. مرتب انتظار دیدن او را می کشیدیم.

اگر حسین را تحویل بدهند، باز هم شکایتی از آن خانواده دارید؟

ما فقط پسرمان را می خواهیم. من فقط می خواهم حسین را ببینم. ١٠ماه است که پسرم را ندیده ام. دیدن صورت او برایم به اندازه یک دنیا ارزش دارد و بعد از آن هیچ چیز دیگر نمی خواهم و هیچ شکایتی از کسی نخواهم داشت.

واژه های کلیدی: همراه | پرونده | خانواده | خانواده | رودخانه | کنار رودخانه | اخبار حوادث