روزنامه خراسان نوشت:زن ۳۱ ساله در حالی که بیان می کرد آن قدر مضطرب و درمانده هستم که هیچ دارویی نمی تواند درد جانکاه مرا تسکین دهد، به مشاور و کارشناس اجتماعی ک
عاشق شیدایی که بخاطر جواب منفی خواستگاری زن موردعلاقه اش خودکشی کرد،به او تهمت رابطه نامشروع زد
عبارات مهم : زندگی
روزنامه خراسان نوشت:زن ۳۱ ساله در حالی که بیان می کرد آن قدر مضطرب و درمانده هستم که هیچ دارویی نمی تواند درد جانکاه مرا تسکین دهد، به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد مراجعه کرد.
عاشق شیدایی که بخاطر جواب منفی خواستگاری زن موردعلاقه اش خودکشی کرد،به او تهمت رابطه نامشروع زد
وی گفت:
از روزی که پدرم به بیماری صعب العلاج سرطان دچار شد زندگی ما نیز به هم ریخت این بحران با پرسشها اقتصادی زندگی درآمیخت و پرسشها ما را چند برابر کرد به طوری که من با مشکل های زیادی مقطع متوسطه را به آخر رساندم و دیگر نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که من با نخستین خواستگارم ازدواج کردم.
آن قدر دوست داشتم که یک زندگی توام با آرامش داشته باشم که هیچ وقت راجع به خواستگارم تحقیقی نکردم و خیلی سریع مراسم عقدکنان ما برگزار شد. ولی هنوز چند ماه زیاد از ازدواجم نگذشته بود که تازه فهمیدم من هیچ سنخیتی با همسرم ندارم به همین علت اختلافات خانوادگی ما آن قدر شدت گرفت که در همان دوران نامزدی از یکدیگر جدا شدیم. آن وقت با خودم می اندیشیدم بعد از طلاق با مرد دلخواه خودم ازدواج می کنم ولی این فقط یک رویا بود آیا که خواستگارانم هیچ تناسب سنی با من نداشتند و یا می درخواست کردند به عنوان همسر دوم ازدواج کنم و گاهی نیز …
روزنامه خراسان نوشت:زن ۳۱ ساله در حالی که بیان می کرد آن قدر مضطرب و درمانده هستم که هیچ دارویی نمی تواند درد جانکاه مرا تسکین دهد، به مشاور و کارشناس اجتماعی ک
دیگر از این شرایط خسته شده است بودم که یک بار دیگر نیز ازدواج کردم ولی هنگامی که خانواده همسرم در جریان ازدواج قرار گرفتند همه چیز به هم ریخت به طوری که دیگر سرنوشت به کامم تلخ شده است بود به ناچار از او جدا شدم و به عقد موقت مرد دیگری درآمدم ولی او حاضر نبود ازدواج مان را رسمی کند به همین علت ارتباطم را با او قطع کردم. مدتی بعد از طریق یکی از دوستانم با جوانی آشنا شدم که در یک تالار عروسی کار می کرد.
«فخرالدین» با آن که شش سال از من کوچک تر بود ولی در مدت کوتاهی بعد از این آشنایی از من خواستگاری کرد. او چنان خود را شیفته و عاشق من نشان می داد که گویی قرار است ماجرای شیرین و فرهاد دوباره تکرار شود.
ولی من که تجربه ای از ازدواج های قبلی ام اندوخته بودم به این ازدواج نیز اصلا خوش بین نبودم به همین خاطر به خواستگاری فخرالدین جواب رد دادم، ولی روز بعد فهمیدم که او به خاطر من دست به خودکشی زده هست. این عنوان باعث شد تا نظرم راجع به او عوض کردن کند. به همین علت به عقد موقت و شرعی با او تن دادم. این در حالی بود که خانواده همسرم به شدت مخالف این ازدواج بودند. چند ماه بعد که به طور ناخواسته باردار شدم فخرالدین به ناچار ازدواج مان را به طور رسمی ثبت کرد و نام من در شناسنامه او قرار گرفت. سه ماه بعد از این ماجرا فرزندم در حالی متولد شد که اختلافات شدیدی بین ما شروع شد و کار به فحاشی و کتک کاری کشید.
عاشق شیدایی که بخاطر جواب منفی خواستگاری زن موردعلاقه اش خودکشی کرد،به او تهمت رابطه نامشروع زد
در این میان خانواده همسرم در حالی اعتقاد بودند که فرزند من حاصل یک ارتباط نامشروع است که همسرم نیز با آن ها همراه شده است و ماجرای عقد موقت قبل از ثبت رسمی ازدواج را پنهان می کند حالا هم جهت دفاع از حیثیت خودم ناچار به شکایت از همسرم شده است ام.
روزنامه خراسان نوشت:زن ۳۱ ساله در حالی که بیان می کرد آن قدر مضطرب و درمانده هستم که هیچ دارویی نمی تواند درد جانکاه مرا تسکین دهد، به مشاور و کارشناس اجتماعی ک
واژه های کلیدی: زندگی | ازدواج | خودکشی | خانواده | خواستگاری | رابطه نامشروع | ارتباط نامشروع | اخبار حوادث
