تاپس بلاگ

خرید کتاب از گوگل
چاپ کتاب PDF
خرید کتاب از آمازون
خرید کتاب زبان اصلی
دانلود کتاب خارجی
دانلود کتاب لاتین
گت بلاگز اخبار سیاسی و اجتماعی مرا برای شنود از هاشمی تحت فشار گذاشتند / علیزاده طباطبایی

سیدمحمود علیزاده طباطبایی وکیل پرونده مهدی هاشمی بود که در طول سال های بعد از انقلاب مراودات زیادی با اعضای خانواده آیت ا… هاشمی داشته هست. به همین علت و در

مرا برای شنود از هاشمی تحت فشار گذاشتند / علیزاده طباطبایی

علیزاده طباطبایی : مرا برای شنود از هاشمی تحت فشار گذاشتند

عبارات مهم : پرونده

سیدمحمود علیزاده طباطبایی وکیل پرونده مهدی هاشمی بود که در طول سال های بعد از انقلاب مراودات زیادی با اعضای خانواده آیت ا… هاشمی داشته هست. به همین علت و در روزهای بعد از سالگرد درگذشت آیت ا… هاشمی راجع به شیوه زندگی و اتفاقات مهمی زندگی خانواده آیت ا… هاشمی با ایشان گفت وگو کردیم. علیزاده طباطبایی در این گفت وگو با اشاره به نکات جدیدی از زندگی آیت ا… هاشمی به ماجراهای مهم سیاسی و امنیتی دوران حیات آیت ا… هاشمی نیز اشاره می کند. در ادامه متن این گفت وگو را از نظر می گذرانید.

مرا برای شنود از هاشمی تحت فشار گذاشتند / علیزاده طباطبایی

اولین بار چه زمانی آیت ا… هاشمی را ملاقات کردید؟

بنده از دوران نوجوانی دو کتاب آیت ا… هاشمی راجع به فلسطین و امیرکبیر را مطالعه کرده بودم و به همین علت به ایشان علاقه پیدا کرده بودم. با این وجود نخستین باری که ایشان را ملاقات کردم روز ۱۹ بهمن سال۵۷ و در مدرسه «رفاه» بود. در آن مقطع زمانی من جزء همافران نیروی هوایی بودم و از جمله برنامه ریزان مهم دیدار همافران با حضرت امام(ره) بودم. ما برنامه ریزی کرده بودیم که همافران سراسر کشور جهت دیدار با حضرت امام(ره) به پایتخت کشور عزیزمان ایران بیایند. همین اتفاق هم رخ داد و همافران نیروهای هوایی از مناطق متفاوت کشور به پایتخت کشور عزیزمان ایران آمدند. این در حالی بود که لباس های نظامی را در کیف های خود قرار داده بودند و در همان روز ۱۹ بهمن لباس های نظامی را پوشیدند و در مدرسه علوی جهت دیدار با حضرت امام(ره) آماده شدند.

سیدمحمود علیزاده طباطبایی وکیل پرونده مهدی هاشمی بود که در طول سال های بعد از انقلاب مراودات زیادی با اعضای خانواده آیت ا… هاشمی داشته هست. به همین علت و در

با این وجود و در شرایطی که همافران از مناطق متفاوت کشور به پایتخت کشور عزیزمان ایران آمده بودند دکتر یزدی به ما گفتند که امروز در برنامه حضرت امام(ره) هیچ ملاقاتی وجود ندارد. بعد از صحبت دکتر یزدی ما خدمت آیت ا… منتظری رسیدیم و با ناراحتی عنوان کردیم که ۷۰۰همافر نیروی هوایی در شرایط خطیر کنونی که کشور اوضاع آشفته ای دارد خطر کرده اند و جهت دیدار با حضرت امام(ره) به پایتخت کشور عزیزمان ایران آمده اند و اگر به شهرهای خود بازگردند احتمال اعدام آنها وجود خواهد داشت. با این وجود آیت ا… منتظری به ما گفتند که حضرت امام(ره) هیچ گاه برنامه های خود را عوض کردن نداده اند و امروز این دیدار میسر نیست و بهتر است که شما نیز زیاد از این اصرار نکنید.

در چنین شرایطی بنده به همراه چند نفر دیگر خدمت آیت ا… هاشمی رسیدیم و ضرورت این دیدار را جهت ایشان تشریح کردیم و عنوان کردیم که اگر همافران امروز در برابر حضرت امام(ره) رژه بروند علاوه براینکه بازتاب جهانی خواهد داشت در روحیه ارتش نیز جهت حمایت از انقلاب تأثیرگذار خواهد بود. آیت ا… هاشمی هنگامی که سخنان ما را شنیدند گفتند من می روم راجع به این عنوان با حضرت امام(ره) صحبت می کنم. ایشان رفتند وپس از مدتی و در حالی که خنده ای روی لب داشتند برگشتند و گفتند که حضرت امام(ره) با این ملاقات موافقت کردند. در نتیجه نخستین باری که بنده به صورت حضوری با آیت ا… هاشمی ملاقات کردم آن روز بود.

از چه زمانی با خانواده آیت ا… هاشمی مراودات بیشتری پیدا کردید؟

از سال۱۳۶۴ که من در شرکت برنامه و بودجه فعالیت می کردم با آقا محسن که در آن وقت مسئول صنایع موشکی وزارت دفاع بودند ارتباط کاری داشتم. البته در این وقت ما برسر پرسشها بودجه با هم دعوا داشتیم. علت این مسأله نیز این بود که ایشان از ما بودجه مطالبه می کردند و ما نیز با محدودیت مواجه بودیم و به همین علت نمی توانستیم به درخواست ایشان پاسخ مثبت بدهیم. با مهدی هاشمی نیز در سال های بعد آشنا شدم.

مرا برای شنود از هاشمی تحت فشار گذاشتند / علیزاده طباطبایی

پس از کناررفتن تیمسار صدیق از فرماندهی نیروهای هوایی و حضور تیمسار ستاری در این نیرو، مهدی هاشمی رفت و آمد بیشتری در مقر فرماندهی پیدا کرد. علت این مسأله نیز این بود که مهدی از رابطه صمیمی با تیمسار ستاری برخوردار بود و به همین علت زیاد به آنجا رفت و آمد می کرد. مهدی هاشمی حتی در این مدت آموزش خلبانی و پرواز دید و در نهایت نیز به مرحله خلبانی رسید. با این وجود نخستین ارتباط من با خانواده آیت ا… هاشمی سال۱۳۷۶ و در عنوان پرونده حمله به آقای عبدا… نوری و عطاءا… مهاجرانی در نماز جمعه بود. در این اتفاق من شاهد ماجرا بودم و از نزدیک شرح اتفاق را مشاهده کرده بودم. در این ماجرا یکی از سرداران نیروی انتظامی فرماندهی حمله به آقای نوری و مهاجرانی را برعهده داشتند.

من گزارش این حمله را به شورای عالی امنیت ملی داده بودم و فائزه هاشمی نیز این خبر را در روزنامه «زن» منتشر کرده بودند. در این خبر فائزه هاشمی نام سردار نیروی انتظامی که آمریت حمله را برعهده داشته بود ذکر کرده بودند و به همین علت نیز آن سردار از ایشان شکایت کرده بودند. به همین علت فائزه زن با من تماس گرفتند و گفتند که از ایشان به این علت شکایت شده است و من نام شما را به عنوان شاهد ماجرا در پرونده ذکر کرده ام و از شما می خواهم که در دادگاه حاضر شوید و در این زمینه شهادت بدهید. من تا آن وقت با فائزه زن آشنایی نداشتم و تنها نام ایشان را شنیده بودم. من در پاسخ به درخواست فائزه زن به صورت قاطع جواب منفی دادم و گفتم به علت اینکه از پیامدهای ماجرا آگاهی دارم به هیچ عنوان حاضر نیستم چنین شهادتی در دادگاه بدهم.

سیدمحمود علیزاده طباطبایی وکیل پرونده مهدی هاشمی بود که در طول سال های بعد از انقلاب مراودات زیادی با اعضای خانواده آیت ا… هاشمی داشته هست. به همین علت و در

فائزه زن از پاسخ من خیلی ناراحت شدند و بعد از خداحافظی گوشی را قطع کردند. بعد از مدتی آقای محسن که سابقه آشنایی با بنده داشتند با من تماس گرفتند. من در پاسخ به ایشان گفتم که من گزارش کامل خودم را راجع به این عنوان به شورای عالی امنیت ملی ارائه کرده ام و شما می توانید اطلاعات مورد نیاز را از آنجا اخذ کنید. با این وجود آقا محسن به من گفتند که آیت ا… هاشمی می خواهند شما را ببینند. به همین علت نیز قراری گذاشته شد و من خدمت آیت ا… هاشمی رسیدم و در این ملاقات ماجرا را به صورت کامل جهت ایشان تشریح کردم. آیت ا… هاشمی حالت تأسف به خود گرفتند و عنوان کردند: «من به عنوان فرمانده جنگ فرماندهان دو تا سه رده پائین تر از خود را می شناختم ولی این مردها که امروز مدعی من شده است اند را نمی شناسم.

این افراد با فائزه مسئله ندارند، بلکه مسئله اصلیشان با من هست. ایشان به من گفتند که شما بروید به مدیر دادگاه بگویید که این دادگاه تشکیل نشود و شما را نیز به عنوان شاهد نخواهند. با این وجود اگر شما را احضار کردند شما تمام ماجرا را در دادگاه بازگو کن. با وجود اینکه من می دانم در نهایت شما را مجازات خواهند کرد و به زندان خواهند انداخت. من خطاب به آیت ا… هاشمی عنوان کردم که جهت شما هرکاری حاضر هستم انجام بدهم. ایشان به من گفتند که آیا جهت من؟ و بلکه جهت انقلاب و نظام این کار را انجام بدهید. آیت ا… هاشمی به من گفتند من شما را جدا از نظام و انقلاب نمی دانم. در نهایت نیز بنده براساس آینده نگری آیت ا… هاشمی به جرم شهادت کذب متهم آشنا شدم و مدتی را در زندان گذراندم.

مرا برای شنود از هاشمی تحت فشار گذاشتند / علیزاده طباطبایی

دلیل مخالفت این افراد با آیت ا… هاشمی چه بود؟

مخالفت ها از ابتدای انقلاب با هاشمی شروع شده است بود. در ابتدای انقلاب مجاهدین خلق، لیبرال ها و معاندان نظام به شکل های متفاوت با آیت ا… هاشمی مخالفت می کردند. بعضی نیز تلاش می کردند با ایجاد شایعه راجع به خانواده آیت ا… هاشمی به این مخالفت ها دامن بزنند. بنده در یکی از جلساتی که با آیت ا… هاشمی داشتم این شایعات را با ایشان درمیان گذاشتم و گفتم که شایعات راجع به فرزندان شما زیاد هست. ایشان عنوان کردند به عنوان نمونه چه شایعاتی؟ من در پاسخ گفتم به عنوان نمونه عنوان می کنند فرزندان شما از رانت استفاده می کنند و… آیت ا… هاشمی به من گفتند هر سند و مدرکی که راجع به استفاده فرزندان من از رانت به دست آوردی از نظر من اجازه دارید که آن را رسانه ای کنید تا مردم نیز در جریان قرار بگیرند.

آیت ا… هاشمی نیز سخن را به حضرت امام(ره) نیز در برابر شایعات مطرح شده است راجع به خانواده خود گفته بودند و گفته بودند که نیاز نیست که پرسشها مطرح شده است را ابتدا با من در میان بگذارید و شما هر مدرکی که در این زمینه پیدا کردید مردم را در جریان قرار بدهید. من این مطلب را به بعضی که به دنبال ماجراجویی جهت خانواده آیت ا… هاشمی بودند عنوان کردم و گفتم هر نوع مدرکی که در این زمینه دارید به مردم ارائه کنید. این در حالی بود که هیچ گونه مدرکی در این زمینه وجود نداشت و همه دروغ و کذب بود.

چه شد که وکالت پرونده مهدی هاشمی را برعهده گرفتید؟

من نخستین بار سال۸۹ و جهت عنوان پرونده مهدی به منزل آیت ا… هاشمی رفتم. مهدی تا آخر شهریور سال۸۸ در کشور عزیزمان ایران بود و هنوز از کشور خارج نشده بود. این در حالی بود که همه افرادی که به شکل های متفاوت در اتفاقات سال۸۸ دخالت داشتند احضار، بازداشت و محاکمه شده است بودند. با این وجود زمانی که احمدی نژاد در مناظرات انتخابات ریاست جمهورسال۸۸ در پیشگاه ملت کشور عزیزمان ایران عنوان کرد: «فرزندان آیت ا… هاشمی در کشور چه کار می کنند»؛ بلافاصله به وزارت اطلاعات دولت خود دستور داد که پرونده سازی ها را جهت فرزندان آیت ا… هاشمی شروع کنند. بنده زمانی که پرونده مهدی هاشمی را مطالعه کردم با مستندات غیرواقعی مواجه شدم. به نظر من دارای هیچ سند و مدرک معتبری نبود.

بنده نیز به مدت یک ماه همه کارهای خود را تعطیل کردم و به دقت این پرونده را مطالعه کردم. بعد از مطالعه پرونده من به این نتیجه رسیدم که این پرونده با این مستندات از «منع تعقیب» تا «اعدام» می تواند کیفرخواست بخورد. عنوان می کردند که اگر مهدی هاشمی اتهامات اقتصادی که اخلال در نظام اقتصادی بود را بپذیرد تا مجازات اعدام می توان جهت وی کیفرخواست صادر کرد. همچنین این مقامات عنوان می کردند که اگر مهدی هاشمی این اتهامات را نپذیرد هیچ مدرک و سندی جهت متهم کردن وی در پرونده وجود ندارد. از نظر قانونی نیز ادعای ضابط درحد «ادعا» سندیت دارد و مدرک به شمار نمی رود. در این زمینه حتی من یک جلسه با آیت ا… آملی لاریجانی داشتم و این پرسشها را با ایشان در میان گذاشتم. در این مقطع زمانی مهدی هاشمی در خارج از کشور و مشغول تحصیل بود. با این وجود عنوان کرده بودند که به محض ورود وی به کشور بازداشت خواهد شد.

چه شد که مهدی هاشمی به کشور بازگشت؟ آیت ا… هاشمی در این زمینه چه نقشی داشتند؟

آیت ا… هاشمی به من گفتند که نظر بعضی از بزرگان و نزدیکان این است که مهدی به کشور بازنگردد. بنده جهت ارائه پاره ای از توضحیات راجع به پرونده مهدی با دفتر آیت ا… هاشمی تماس گرفتم و وقت ملاقات خواستم که ایشان با من در منزل قرار ملاقات گذاشتند. هنگامی که من وارد منزل آیت ا… هاشمی شدم از کوچکی و سادگی منزل شوکه شدم. این در حالی بود که شایعات زیادی راجع به شیوه زندگی خانواده آیت ا… هاشمی وجود داشت و بعضی مغرضان نیز به این شایعات دامن می زدند. در منزل ایشان یک سالن بزرگ وجود داشت و مبل هایی در این سالن وجود داشت که متعلق به سال ها قبل بود.

در کنار این سالن یک اتاق کوچک وجود داشت که جهت ملاقات های ایشان بود و در کنار این اتاق نیز یک اتاق شخصی ایشان وجود داشت. این اوضاع طبقه پائین بود و در طبقه اوج نیز دو اتاق خواب وجود داشت. حتی فرشی که در محل زندگی ایشان وجود داشت بیش از ۳۰ سال از عمر آن می گذشت و بسیار راحت بود. منزل آیت ا… هاشمی در حدود۳۰۰ متر بود که از منزل بنده کوچکتر بود. در این لحظه بود که مظلومیت آیت ا… هاشمی جهت من مسجل شد و من به دروغ گویی ها و شایعه پراکنی هایی که اطراف زندگی و خانواده ایشان وجود داشت پی بردم. غذای ایشان نیز بسیار راحت بود که یا زن مرعشی یا دختران آیت ا… جهت ایشان تهیه می کردند.

دراین جلسه چه مسائلی را با آیت ا… هاشمی مطرح کردید؟

من در این جلسه به آیت ا… هاشمی گفتم که هیچ سند و مدرک نیرومند ای وجود ندارد. البته در این مقطع زمانی من چندین بار با مهدی هاشمی در دوبی قرار ملاقات گذاشتم و به صورت حضوری با وی راجع به شرح پرونده و روند دادرسی صحبت کردم. جمع بندی این شرایط به شکلی رقم خورد که به صلاح است که مهدی هاشمی به کشور بازگردد. آیت ا… هاشمی به من گفتند که بعضی از بزرگان به من گفته اند که اگر مهدی به کشور بازنگردد بهتر است و ایشان نیز در ابتدا مخالف بازگشت مهدی به کشور بودند.

در این مقطع زمانی بنده را درخواست کردند و گفتند که نظر بعضی از بزرگان نظام این است که بهتر است مهدی به کشور باز نگردد و شما دارید آیت ا… هاشمی را جنبش می کنید که به مهدی بگوید که به کشور بازگردد. من به ایشان گفتم این طور نیست و در دادگاه تبرئه خواهد شد. در نهایت نیز نظر آیت ا… هاشمی عوض کردن کرد و به مهدی خبر داده شد که نظر پدر شما این است که به کشور برگردید. مهدی نیز راغب بود که به کشور بازگردد تا آینده پرونده هرچه سریعتر مشخص شود. در نهایت نیز مهدی به کشور بازگشت و مابقی اتفاقات رخ داد.

طی مدتی که به منزل آیت ا… هاشمی رفت و آمد داشتید فضای منزل، شیوه برخورد ایشان با فرزندان و نقش زن مرعشی در محیط منزل را چطور دیدید؟

آیت ا… هاشمی معمولا ساعت هشت و نیم یا ۹صبح به مجمع تشخیص مصلحت نظام می رفتند و تا ساعت چهار ونیم یا ۵ در مجمع حضور داشتند. اغلب ملاقات هایی که بنده با ایشان داشتم بعد از ساعت پنج عصر و در منزل ایشان صورت می گرفت. بعد از اینکه آیت ا… هاشمی مجمع را ترک می کردند از دفتر ایشان با من تماس می گرفتند و می گفتند که جهت دیدار با آیت ا… به منزل ایشان بروید. معمولا هنگامی که آیت ا… به منزل می رسیدند یکی از دختران ایشان یعنی فاطمه زن یا فائزه زن در منزل حضور داشتند. این در حالی بود که آقا یاسر و عماد پسر آقا محسن نیز معمولا در منزل آیت ا… حضور داشتند. آیت ا… هاشمی روابط گرم و صمیمانه ای با اعضای خانواده داشتند و هیچ گاه امر و نهی نمی کردند.

در مقاطعی نیز بعضی از فرزندان ایشان مانند فاطمه زن یا فائزه زن نظر هایی را مطرح می کردند که آیت ا… به حرف آنها گوش می داد و در نهایت نیز می گفتند که من با نظرات شما مخالف هستم. فرزندان به پدر و مادر خیلی علاقه داشتند و در برابر نیز پدر و مادر به فرزندان دوستی داشتند و فضای بسیار صمیمی در محیط منزل وجود داشت. زن مرعشی نیز علاوه بر وظیفه مادری و همسری در محیط منزل مطالعات زیادی در زمینه های متفاوت دارند و نسبت به اخبار و پرسشها روز اطلاع دقیق و عمیق دارند و تمام اخبار و رسانه های کشور را رصد و مطالعه می کنند.

شما در مصاحبه اخیر خود مدعی شدید که به شما جهت شنود مکالماتتان با آیت ا… هاشمی یک تراشه الکترونیکی جهت ضبط مکالمات داده شده است هست. شرح دقیق تری از این ماجرا را بیان می کنید؟

از سال ۸۹ احضار های من شروع شد. من این عنوان را با آیت ا… هاشمی در میان گذاشتم و ایشان به من گفتند هنگامی که شما را احضار کردند باید بروید وگرنه شما را دستگیر خواهند کرد. با این وجود ایشان تأکید داشتند که شما کم نمی آورید و به علت سابقه ای که در انقلاب داشته اید مشکلی جهت شما درست نخواهد شد. در نخستین ملاقاتی که من در وزارت اطلاعات داشتم احساس می کردم ممکن است من را بازداشت کنند و با خود یک کیف برده بودم که در آن وسایل شخصی مانند مسواک و حوله و یک جلد قرآن مجید وجود داشت. ابتدا حدود ۲۰ دقیقه من را پشت در معطل گذاشتند و بعد از آن به اتاقی بردند که هیچ فردی در آن حضور نداشت و هیچ صندلی و میزی نیز قرار نداشت. به همین علت نیز من روی زمین نشستم و مشغول قرائت قرآن شدم. در همین لحظه فردی که پشت پرده حضور داشت و من صورت او را نمی دیدم بلند فریاد زد مگر نگفتم که منتظر باش. من گفتم منتظر هستم.

به هر حال به مدت ۴۵دقیقه در آن اتاق نشستم. بعد از ۴۵دقیقه یک کاغذ و خودکار دادند و گفتند بیوگرافی خود را در این کاغذ بنویسید. من این کار را کردم و عنوان کردم که سوالاتتان را کتبی بنویسید تا من کتبی پاسخ بدهم و این اتفاق رخ داد. این جلسات در حدود هفت تا هشت بار تکرار شد و هر بار که من را احضار می کردند به علت اینکه امیدی به بازگشت نداشتم از اهل منزل خداحافظی می کردم. با این وجود جلسات آخر به صورت حضوری برگزار می شد و پذیرایی نیز صورت می گرفت.

فردی که در حدود۳۰ یا اندکی زیاد سن داشت خطاب به من گفت ما احساس می کنیم که شما از خود ما هستید. من گفتم من که از ابتدا این مطلب را به شما گفتم که سرباز نظام و انقلاب هستم. به من گفت که ما قصد داریم این اتفاق به وسیله یک تراشه الکترونیکی صورت بگیرد و شما مکالمه های خود را با آیت ا… هاشمی ضبط کنید و در اختیار ما قرار بدهید. مقام معظم رهبری نیز در خبر خود به مناسبت درگذشت آیت ا… هاشمی به خناسانی اشاره کردند که قصد داشتند بین ایشان و آیت ا… هاشمی اختلاف ایجاد کنند. به نظر من هنوز افرادی حضور دارند و تلاش می کنند بین مسئولان نظام اختلاف افکنی کنند.

آیا خاطره ای منتشر نشده از خانواده آیت ا… هاشمی دارید؟

بله؛ در یک مقطع زمانی که مهدی و فائزه در زندان بودند و فشار زیادی روی خانواده آیت ا… هاشمی وجود داشت هنگامی که آیت ا… وارد محیط منزل شدند با برخورد تند زن مرعشی مواجه شدند که: «پیرمرد آیا سکوت کرده ای و حرف نمی زنی؟ مگر می ترسی؟ تو در جوانی از کسی وحشت نداشتی؛ چه شده است که امروز سکوت کرده ای و حرف نمی زنی؟» آیت ا… هاشمی با خونسردی به زن مرعشی گفتند که شما تشریف ببرید طبقه اوج و تلاش کردند که زن مرعشی را آرام کنند. بعد از مدتی آیت ا… هاشمی اوضاع حضرت علی(ع) را در چنین شرایطی جهت زن مرعشی مثال زدند. آیت ا… هاشمی نیز خطاب به زن مرعشی عنوان کردند که از من نخواهید حرف بزنم، آیا که ممکن است نظام و انقلاب به خطر بیفتد.

آرمان

واژه های کلیدی: پرونده | خانواده | مهدی هاشمی | فائزه هاشمی | اخبار سیاسی و اجتماعی

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب لاتین
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو