«ابوالفضل را به بهانه دیدن کبوتر به منزل کشاندم. فکر میکردم از منزل بیرون برود و مردی که مرا در کودکی آزار داده او را هم مورد آزار قرار میدهد. به همین خاطر پس
ابوالفضل را کشتم تا مثل من قربانی تجاوز نشود! +عکس
عبارات مهم : ایران
این بخشی از اعترافات عامل قتل پسر ۱۱ ساله در جنوب پایتخت کشور عزیزمان ایران هست. علی پسر ۲۴ ساله ای است که ۱۷ شهریور امسال پسر ۱۱ ساله همسایه ارزش را به بهانه نشان دادن کبوترهایش در خیابان رباط کریم پایتخت کشور عزیزمان ایران به منزل کشاند.
عکس + ابوالفضل را کشتم تا مثل من قربانی تجاوز نشود!
وی این کودک را با ضربه های مرگبار به قتل رساند و جسد او را با انداختن داخل چمدانی در ۶۰ کیلومتری بزرگراه قم ـ پایتخت کشور عزیزمان ایران رها کرد.
متهم جهت تحقیقات به دادسرا انتقال یافته شد و در بازجویی ها به تشریح قتل پرداخت. پسر جوان که صورت ای آرام دارد، در گفت وگو با جام جم از انگیزه اش جهت قتل گفت.
«ابوالفضل را به بهانه دیدن کبوتر به منزل کشاندم. فکر میکردم از منزل بیرون برود و مردی که مرا در کودکی آزار داده او را هم مورد آزار قرار میدهد. به همین خاطر پس
مقتول را می شناختی؟
پدرش حوالی منزل مان موتورسازی داشت. زمانی که به مغازه پدرش می آمد یا در پارک همان حوالی بازی می کرد، او را می دیدم. ولی بدم می آمد او در آنجا بازی کند.
چرا؟
چون او مرا به یاد گذشته تلخ خودم در آن پارک می انداخت. من همسن او بودم که آن کابوس تلخ سر زندگی و کودکی ام آمد و آینده ام را تباه کرد.
عکس + ابوالفضل را کشتم تا مثل من قربانی تجاوز نشود!
مگر چه اتفاقی برایت افتاده بود؟
من زمانی که ۱۱ ساله بودم و جهت بازی با دوستانم به همان پارک رفته بودم، یک مرد به بهانه نشان دادن کبوتر مرا از آن پارک به سمت منزل اش برد. در منزل را بست و مرا داخل اتاق تاریکی انداخت و مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد هم تهدیدم کرد از این ماجرا جهت کسی حرف نزنم. همین باعث شد در این سال ها هر لحظه کابوس ببینم و بترسم.
چرا از این ماجرا به خانواده ات حرفی نزدی؟
«ابوالفضل را به بهانه دیدن کبوتر به منزل کشاندم. فکر میکردم از منزل بیرون برود و مردی که مرا در کودکی آزار داده او را هم مورد آزار قرار میدهد. به همین خاطر پس
خانواده سنتی دارم، اگر به آنها ماجرا را می گفتم حتما آنها به جای گوش دادن به حرف هایم، مرا تنبیه می کردند و معلوم نبود چه اتفاق دیگری سرم می آمد.
آن مرد را دوباره دیدی؟
نه دیگر ندیدم.
عکس + ابوالفضل را کشتم تا مثل من قربانی تجاوز نشود!
من نام و نشانی از آن مرد نداشتم. اگر شکایت می کردم بعد از این همه سال معلوم نبود کسی حرف هایم را جدی بگیرد یا نه.
قصد داشتی از آن مرد انتقام بگیری؟
همه وجودم پر از نفرت و انتقام از آن مرد بود. حتی گاهی خواب می دیدم او را کشته و از او انتقام گرفته ام. ولی در واقعیت آن مرد وجود نداشت تا از وی انتقام بگیرم.
مقتول را چطور با خود بردی؟
به بهانه این که کبوترهایم را ببیند با من همراه شد. حتی کبوترها را به او نشان هم دادم.
پس آیا نگذاشتی او به منزل اش بازگردد؟
آن روز کابوس سال های دور زندگی سراغم آمد. احساس می کردم اگر او از این منزل بیرون برود، آن مرد که به من آسیب زده بود بیرون در منتظرش است تا به او آسیب برساند. از وحشت این که او مورد آزار و اذیت کسی قرار نگیرد، با ضربه های چاقو او را کشتم و جسدش را در بزرگراه رها کردم.
عذاب وجدان داشتی؟
از همان لحظه ای که پسر کوچولو را کشتم، عذاب وجدانم شروع شد. صدای گریه و التماس هایش هنوز در گوشم است.
چرا تسلیم نشدی؟
خیلی ترسیده بودم و نمی دانستم چه کنم. حتی تصمیم گرفتم خودم را بکشم، ولی جرات این کار را هم نداشتم. ای کاش من هم مرده بودم تا این همه عذاب نمی کشیدم. در آن چند روز که از جنایت گذشته بود از خواب و خوراک افتاده بودم. همه به رفتارم مشکوک شده است بوند که آیا از منزل بیرون نمی روم و فقط کنج منزل می نشینم. هر شب کابوس جنایت را می دیدم.
خانواده ات از ماجرا خبر داشتند؟
بله. برادرم می دانست. جسد را با او بردم. دلم جهت مادرم تنگ شده است هست. من زندگی خودم و آنها را خراب کردم.
چه مجازاتی در انتظارت است؟
حتما مرا اعدام می کنند. من اشتباه کردم و جان پسری بی گناه را گرفتم.
واژه های کلیدی: ایران | زندگی | کابوس | انتقام | اخبار حوادث