به گزارش جام جم، مرد ۲۳ ساله که محمد نام دارد، سه شنبه گذشته پسر ۲۱ ساله را که نگهبان انبار کفش در خیابان امین الدوله بازار حضرتی بود به قتل رساند و یک ساعت بعد
دوست داشتم معلم شوم نه قاتل
عبارات مهم : ایران
به گزارش جام جم، مرد ۲۳ ساله که محمد نام دارد، سه شنبه گذشته پسر ۲۱ ساله را که نگهبان انبار کفش در خیابان امین الدوله بازار حضرتی بود به قتل رساند و یک ساعت بعد از جنایت، تسلیم پلیس شد.
او با دستور قاضی سجاد منافی آذر، بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی پایتخت کشور عزیزمان ایران جهت تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت کشور عزیزمان ایران رفت و انگیزه اش از جنایت را پرسشها ناموسی عنوان کرد.
دوست داشتم معلم شوم نه قاتل
محمد درس خوانده بود تا معلم شود ولی یک قدم مانده جهت رسیدن به هدفش، دستش به خون آلوده شده است و مجازات مشکل در انتظارش است.
از کارو زندگی ات بگو؟
به گزارش جام جم، مرد ۲۳ ساله که محمد نام دارد، سه شنبه گذشته پسر ۲۱ ساله را که نگهبان انبار کفش در خیابان امین الدوله بازار حضرتی بود به قتل رساند و یک ساعت بعد
چهارسال است به پایتخت کشور عزیزمان ایران آمده ام و با باربری در بازار هزینه زندگی خود و خانواده ام در شهرستان را تامین می کنم.
درس خوانده ای؟
بله. من شیفته کار معلمی بودم. چهار سال پیش در کنکور شرکت کردم و در دانشگاه تربیت معلم پایتخت کشور عزیزمان ایران قبول شدم. هر مشکل را تحمل کردم تا روزی بتوانم معلم شوم و به مردم شهرمان خدمت کنم. ترم آخرم را تمام کرده و در حال تسویه حساب دانشگاه بودم تا سریعتر مدرکم را بگیرم و به عنوان معلم کارم را شروع کنم ولی زندگی ام به تلخی ورق خورد.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
دوست داشتم معلم شوم نه قاتل
من و مقتول در شهرستان همسایه بودیم. در این چهارسالی که جهت کار و دانشگاه به پایتخت کشور عزیزمان ایران آمده بودم دوباره دوستی مان شروع شد. رفاقت مان تا جایی پیش رفت که او را به منزل برادرم در پایتخت کشور عزیزمان ایران می بردم. او به اعتمادم خیانت کرد.
انگیزه ات از جنایت چه بود؟
او پنهانی با عروسمان ارتباط پیامکی برقرار کرده بود. اول خیال می کردم اشتباه می کنم؛ ولی چند روز مانده به روز جنایت زمانی که بعد از آخر مراسم خوش حالی عروسی به پایتخت کشور عزیزمان ایران باز می گشتیم، مقتول را با خودروی برادرم آوردیم. آن موقع متوجه شدم او و همسر برادرم درحال خبر رسان تلگرام بازی و ارسال پیامک به یکدیگر هستند. آنجا بود که دیگر مطمئن شدم، آنها ارتباط دارند.
به گزارش جام جم، مرد ۲۳ ساله که محمد نام دارد، سه شنبه گذشته پسر ۲۱ ساله را که نگهبان انبار کفش در خیابان امین الدوله بازار حضرتی بود به قتل رساند و یک ساعت بعد
بعد چه شد؟
ماجرا را به برادرم گفتم که او با همسرش دعوا کرد. عروسمان فرزندش را برداشت و قهرکنان به منزل پدرش رفت. مقتول به اعتمادم و دوستی مان خیانت کرده بود. اول تصمیم گرفتم همسر برادرم را بکشم ولی او به منزل پدرش رفته بود و نتوانستم اقدام خود را عملی کنم. بعد سراغ دوستم رفتم و بعد از دعوا، با ضربه های چاقو او را کشتم. بعد از این که فهمیدم او فوت کرده است خود را تسلیم کردم.
دوست داشتم معلم شوم نه قاتل
پشیمانی؟
من اشتباه کردم که به مقتول اعتماد کرده و پای او را به منزل برادرم باز کردم. بابت همین اشتباه عذاب وجدان داشتم و او را کشتم. پشمانی ام فقط از این است که دوست داشتم معلم شوم و آرزوی خانواده ام را برآورده کنم؛ ولی افسوس رویای معلم شدن در دلم ماند و مهر قاتل بودن بر پیشانی ام خورد. اعتماد بیجا از من قاتل ساخت.
واژه های کلیدی: ایران | جنایت | زندگی | دانشگاه | اخبار اجتماعی