تاپس بلاگ

خرید کتاب از گوگل
چاپ کتاب PDF
خرید کتاب از آمازون
خرید کتاب زبان اصلی
دانلود کتاب خارجی
دانلود کتاب لاتین
گت بلاگز اخبار حوادث شوهرم بخاطریک تصادف و دعوا زندان رفت ولی بعد از آزادی،هم معتادشده هم الکلی / بیانات یک زن در کلانتری

خراسان نوشت:او گفت: آشنایی و ازدواج من و «وحید» مانند خیلی از ازدواج های دیگر کاملا سنتی شکل گرفت. مادر وحید مرا در یکی از مهمانی های خانمانه زیر نظر گرفته بود

بیانات یک زن در کلانتری:شوهرم بخاطریک تصادف و دعوا زندان رفت ولی بعد از آزادی،هم معتادشده هم الکلی

عبارات مهم : تصادف

زن جوانی با حضور در یکی از کلانتری های مشهد زندگی تلخ خود را تشریح کرد.

خراسان نوشت:او گفت: آشنایی و ازدواج من و «وحید» مانند خیلی از ازدواج های دیگر کاملا سنتی شکل گرفت. مادر وحید مرا در یکی از مهمانی های خانمانه زیر نظر گرفته بود تا این که چند روز بعد، به خواستگاری ام آمد.

شب «بله برون» من و وحید دقایق کوتاهی با هم حرف زدیم و من بااهمیت ترین تصمیم زندگی ام را گرفتم. طولی نکشید که قدم به منزل بخت گذاشتم تا رویاهای رنگارنگم را در زندگی یکسان نقاشی کنم.

شوهرم بخاطریک تصادف و دعوا زندان رفت ولی بعد از آزادی،هم معتادشده هم الکلی / بیانات یک زن در کلانتری

با آن که وحید اخلاق تندی داشت ولی شروع زندگی ما بسیار شیرین بود و من تلاش می کردم با او مدارا کنم تا کمتر عصبانی شود . با این وجود همسرم بدون کار بود و جهت یافتن شغلی، سودای شهر را در سر می پروراند. بدهید ترتیب کوله بار زندگی مان را بستیم و از دِه به حاشیه شهر مشهد مهاجرت کردیم.

«وحید» یک دستگاه موتورسیکلت دست دوم خرید و با آن مسافرکشی می کرد. در این شرایط که زندگی را به مشکل می گذراندیم، پسرم حمید نیز به دنیا آمد. دیگر به خاطر پرسشها اقتصادی، همسرم عصبانی تر از گذشته شده است بود و ما مدام با یکدیگر مشاجره می کردیم. تا این که در یک شب سرد زمستانی هنگامی که صورت تب دار پسرم را دیدم و از این که پولی نداشتم تا او را نزد دکتر ببرم، بسیار عصبانی بودم، مشاجره مشکل بین ما در گرفت و او در همان حالت خشم در حیاط را به هم کوبید و از منزل خارج شد. چند ساعت بعد از کلانتری تماس گرفتند که همسرم بازداشت شده است هست. فرزند بیمارم را در آغوش گرفتم و سراسیمه خودم را به کلانتری رساندم. وحید در خیابان با یک ماشین تصادف کرده و بعد از آن نیز با کتک کاری راننده را به شدت مجروح کرده بود.

خراسان نوشت:او گفت: آشنایی و ازدواج من و «وحید» مانند خیلی از ازدواج های دیگر کاملا سنتی شکل گرفت. مادر وحید مرا در یکی از مهمانی های خانمانه زیر نظر گرفته بود

خلاصه دادگاه او را به پرداخت چندین میلیون تومان دیه محکوم کرد ولی ما پولی جهت پرداخت دیه نداشتیم. هیچ کدام از اطرافیانمان نیز نمی توانستند کمکی به ما بکنند، به همین علت همسرم روانه زندان شد و تلاش های من جهت فراهم کردن پول به جایی نرسید و از سوی دیگر نیز راننده شاکی به هیچ وجه حاضر به گذشت نشد.

ماه ها از زندانی شدن وحید می گذشت و من با کارگری تلاش می کردم زندگی را بچرخانم. بالاخره با گرفتن وام و بعد اندازهایم رضایت شاکی را گرفتم ولی دیگر همسرم آن وحید سابق نبود آیا که بعد از آزادی از زندان به انواع خلافکاری ها مانند مصرف مواد و مشروبات الکلی روی آورد و زیاد اوقاتش را با دوستانی می گذراند که در زندان با آن ها آشنا شده است بود. دیگر از کتک کاری ها و خلافکاری های همسرم خسته شدم و اکنون به قانون پناه آورده ام.

شوهرم بخاطریک تصادف و دعوا زندان رفت ولی بعد از آزادی،هم معتادشده هم الکلی / بیانات یک زن در کلانتری

واژه های کلیدی: تصادف | زندان | زندگی | مشاجره | زندانی | اخبار حوادث

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب لاتین
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو