سومین باری است که دستبند به دستهایش میخورد، آن هم به اتهام سرقت؛ دزدی خودرو. تخصصش دزدی خودروهای پراید و پژو است البته خودروهای دیگری هم هست، ولی این دو ماشین
تخصصم دزدی پژو و پراید بود
عبارات مهم : ماشین
هر بار که به زندان افتاد، بعد از آزادی دوباره سراغ کارهای خلاف قبلی اش رفت.
تخصصم دزدی پژو و پراید بود
به چه اتهامی بازداشت شدی؟
سرقت خودرو، معمولا پراید یا پژو آن هم ۲۰۶٫ استاد دزدی این دو ماشین هستم.
چطور این کار را انجام می دادی؟
سومین باری است که دستبند به دستهایش میخورد، آن هم به اتهام سرقت؛ دزدی خودرو. تخصصش دزدی خودروهای پراید و پژو است البته خودروهای دیگری هم هست، ولی این دو ماشین
پرایدها را که با سوئیچ آن. سوئیچ یک ماشین به خودروهای دیگر می خورد. پژو هم درش راکج می کردم یا با میله در ماشین را باز می کردم.
با ماشین ها چکار می کردی؟ وسایل داخل آن را دزدی می کردی؟
نه، اصلا. با وسایل خودروها کاری نداشتم. خلاف های قبلی ام دزدی ماشین به خاطر لوازم داخل آن بود، ولی این بار شگرد جدیدی جهت این کار داشتم.
چه شگردی؟
تخصصم دزدی پژو و پراید بود
ماشین ها را که دزدی می کردم زنگ می زدم به صاحبان خودروها و می گفتم که ماشینتان دست من هست. اگر ماشین را می خواهید ۳ تا ۴ میلیون تومان به حسابم واریز کنید.
آنها هم این کار را انجام می دادند؟
بله، من می توانستم ماشین را داخل پارکینگ یا خیابان خلوتی پارک کنم که مدتی طول بکشد تا آن را پیدا کنند. خب در این مدت آنها بی ماشین بودند و جهت رفت و آمدشان باید کلی پول پرداخت می کردند. تازه من هزینه استهلاک ماشین و احتمال دزدی وسایل داخل آن و وحشت و هراس دزدی ماشین و پیدا نشدن آن را هم نادیده می گرفتم.
سومین باری است که دستبند به دستهایش میخورد، آن هم به اتهام سرقت؛ دزدی خودرو. تخصصش دزدی خودروهای پراید و پژو است البته خودروهای دیگری هم هست، ولی این دو ماشین
بعد چه اتفاقی می افتاد؟
پولی را که می خواستم به حسابی که داده بودم واریز و آدرس ماشین به آنها داده می شد و مالباختگان به خودروشان می رسیدند.
تخصصم دزدی پژو و پراید بود
این پول ها به چه حسابی واریز می شد؟ نمی ترسیدی که دستگیر شوی؟
فکر آنجا را هم کرده بودم. پول ها به حساب یکی از مالباختگان واریز می شد.
چطوری؟
در دزدی دومم، داخل داشبورد، عابربانک مالباخته با رمز دومش وجود داشت. تعجب می کنم این همه پلیس می گوید که رمز دوم را کنار کارت نگذارید، ولی باز هم مردم توجه نمی کنند. کارت را برداشتم و جهت دزدی های بعدی ام از آن استفاده کردم.
فکر نمی کردی دستگیر شوی؟
من ردی از خودم به جا نگذاشته بودم. حتی تماس هایم را هم از تلفن های عمومی برقرار می کردم تا هیچ سرنخی به جا نگذارم. نه صورت ام دیده شده است بود و نه این که نام و نشانی از من بود، ولی باز هم دستگیر شدم.
چطور دستگیر شدی؟
نمی دانم، هر چه با خودم فکر می کنم کجای کار را اشتباه کردم و بد رفتم چیزی به ذهنم خطور نمی کند.
تنهایی به دزدی می رفتی؟
کلا تک رو هستم و اعتقاد دارم هر چه دست کمتر باشد دیرتر لو می روی. همدست که داشته باشی اگر گیر بیفتد، خیلی سریع تو را لو می دهد. تازه یک وقت هایی است که همدستت نمی تواند با تو در دزدی ها همراه باشد و مجبوری آن روز برنامه ات را کنسل کنی. از طرفی تنها که باشی هر چه گیرت می آید، جهت خودت است و دیگر نیاز به تقسیم نیست.
چه وقت هایی جهت دزدی می رفتی؟
معمولا عصرها، آن موقع مردم خسته هستند و دوست دارند سریعتر به منزل هایشان بروند. جهت همین شخصی که دارد با یک ماشین ور می رود تا در آن را باز کند توجه ارزش را جلب نمی کند. من هم با خیال راحت می توانستم دزدی هایم را انجام دهم.
با پول های سرقتی چه می کردی؟
اصلا نمی فهمیدم کی می آمد و کی می رفت. نه معتادم که بگویم خرج مواد می کردم نه اهل خوشگذرانی هستم، ولی باد آورده را باد می برد و فقط من ماندم رد مال و شاکی.
پشیمانی؟
مگر می شود که پشیمان نبود. هر بار که پا به زندان می گذارم همان حس تلخ و بد نخستین باری را که وارد آن شدم، دارم. هیچ پولی ارزش دور بودن از آزادی را ندارد.
پس آیا دوباره می رفتی سراغ دزدی؟
وسوسه پولدار شدن، درست مثل وسوسه آخرین کشیدن مواد و پک آخر را زدن است و هیچ وقت هم تمام نمی شود.
واژه های کلیدی: ماشین | در ماشین | اخبار حوادث