تاپس بلاگ

خرید کتاب از گوگل
چاپ کتاب PDF
خرید کتاب از آمازون
خرید کتاب زبان اصلی
دانلود کتاب خارجی
دانلود کتاب لاتین
گت بلاگز وب‌گردی تصاویر + رابطه عامل احتمالی ترور رهبر انقلاب با بیت منتظری چه بود؟

برادر جواد، مرحوم آیت الله حسن قدیری عضو شورای استفتائات امام و خود او روحانی زاده و تحصیل کرده حوزه بود. سواد تئوریک و هوش اطلاعاتی او را یک گزینه ایده‌ال

تصاویر + رابطه عامل احتمالی ترور رهبر انقلاب با بیت منتظری چه بود؟

به گزارش گروه وبگردی گروه تحریریه سایت جوان؛ ساعتی بعد از نماز ظهر ۶ تیرماه ۱۳۶۰، انفجار یک بمب حرفه ای در یک ضبط صوت، یکی از صدیق ترین و مستحکم ترین یاوران امام، حجت الاسلام سید علی خامنه ای، نماینده مجلس و خطیب موقت نمازجمعه پایتخت کشور عزیزمان ایران را تا مرز شهادت پیش برد.

آقای خامنه ای که یکی از خطیب ترین و رساترین صداها در دفاع از حریم امام و انقلاب بود، یک روز در هفته، بعد از نماز ظهر و عصر، در مسجد ابوذر واقع در حوالی میدان راه آهن تهران، جلسات پرسش و پاسخ با نمازگزاران حزب اللهی این مسجد برگزار می کردند.

ترور آیت الله خامنه ای تنها یک هفته بعد از نطق تاریخی ایشان در جلسه بررسی عدم کفایت سیاسی رییس جمهور وقت، ابوالحسن بنی صدر، در مجلس شورای اسلامی انجام گرفت. نطق طوفانی این صورت انقلابی و مورد وثوق حضرت امام، یکی از به یاد ماندنی ترین صحبت ها در تاریخ مجلس شورای اسلامی بود و ایشان با زبانی فصیح و منطقی کوبنده و البته کلامی پرشور کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر را زیر پرسش برد. بعد طبیعی بود که رییس جمهور معزولی که در این اواخر، روابطش با شرکت مجاهیدن خلق(منافقین) به سطح استراتژیک رسیده بود، با واسطه و بی واسطه به دنبال انتقام گیری باشد.

تصاویر + رابطه عامل احتمالی ترور رهبر انقلاب با بیت منتظری چه بود؟

گرچه بنا بر بعضی شواهدی که از صحنه وقوع انفجار به دست آمد (از جمله نوشته ای با ماژیک در وسط ضبط صوت بمب گذاری شده است با این مضمون: «هدیه گروه فرقان»)، ظاهرا مسوولیت این ترور ناجوانمردانه با گروه ناشناخته و گمنامی به نام «رهروان فرقان» بود، ولی گزارش ها و تحلیل های بعدی نشان می داد که تشکیلاتی منسجم تر، حرفه ای تر وبا امکانات گسترده تر پشت این جنایت قرار داشت. بااهمیت ترین علت جهت این فرضیه این بود که گروه فرقان، یک گروه نهایت ۲۰ نفره بود که در همان سال ۵۸، بعد از ارتکاب جنایت های ترور شهیدان مطهری، قرنی و مفتح با کار اطلاعاتی و عملیاتی نیروهای جوان انقلابی ضربه خورد و متلاشی شد. ۷ نفر عضو مهم این تشکیلات که مدافع تز «اسلام بدون روحانیت» بودند، در سحرگاه ۱۳ اسفند ۵۸ بعد از چندین جلسه محاکمه تیرباران شدند و به سزای جنایات خود رسیدند. به عبارت دیگر، در سال ۶۰ عملا چیزی از شبکه فرقان وجود نداشت.

برادر جواد، مرحوم آیت الله حسن قدیری عضو شورای استفتائات امام و خود او روحانی زاده و تحصیل کرده حوزه بود. سواد تئوریک و هوش اطلاعاتی او را یک گزینه ایده‌ال

مضاف بر این، بعدها بعضی تحلیل های امنیتی نشان داد که فرقان، با گروهی اندک و به رهبری یک طلبه تندروی ۲۶ ساله، نمی توانست به تنهایی دست به ترور شماری از اشخاص کلیدی انقلاب همچون آیات مطهری و مفتح، سپهبد قرنی و حاج مهدی عراقی بزند و حتما از پشتیبانی اطلاعاتی و لجیستیک یک تشکیلات گسترده تر و نیرومند تر برخوردار بود. این تشکیلات پشت پرده، چیزی نمی توانست باشد، جز سازمان مجاهدین خلق(منافقین) که در سال ۵۸ هنوز بخشی از بدنه انقلاب محسوب می شد و تقابل آن با نظام آشکار نشده بود.

تصاویر + رابطه عامل احتمالی ترور رهبر انقلاب با بیت منتظری چه بود؟

انتقال پیکر مجروح حضرت آیت الله خامنه ای بعد از انفجار

نکته دیگر، ظرافت و پیچیدگی بمب به کار رفته در ترور آیت الله خامنه ای بود. این بمب که درداخل یک ضبط صوت تعبیه شده است بود، دقیقا جهت ترور یک نفر طراحی شده است بود، و به وسیله عامل ترور درست در برابر قلب آقای خامنه ای قرار گرفت. ظاهرا در جریان صحبت این ضبط به صورتی غیرعمدی کمی جا به جا می شود و همین یکی از عوامل زنده ماندن حضرت آقا بود. به روایت پاسدار محافظ آیت الله خامنه ای در ان روز در این باره دقت کنید:

” توی ضبط یک مکعب مستطیل چدنی گذاشته بودند و مواد را در درون آن جاسازی کرده بودند. جالب اینجا بود که این نوع بمب به صورت فشنگی عمل می‌کرد نه انفجاری و فقط فرد مورد نظر را مورد نشانه قرار می‌داد. صدای مهیبی هم نداشت و اطراف نشانه موردنظر هم آسیب نمی‌دید. خوب است بدانید که بعد از این انفجار حتی تریبونی که آقا پشت آن صحبت می‌کردند هم آسیب ندیده بود و من خودم هنگامی که صدای انفجار شنیده شد و خواستم خودم را سریع به آقا برسانم آن را برداشتم و به گوشه‌ای پرتاب کردم.”

برادر جواد، مرحوم آیت الله حسن قدیری عضو شورای استفتائات امام و خود او روحانی زاده و تحصیل کرده حوزه بود. سواد تئوریک و هوش اطلاعاتی او را یک گزینه ایده‌ال

طراحی این بمب نمی توانست کار جوانان نسبتا کم سن و سال فرقان باشد. علاوه بر این، تا پیش از آن، همه ترورهای منسوب به فرقان از طریق شلیک با کلت کمری انجام شده است بود، و بمب گذاری مشخصه عمل فرقان نبود. ولی تروهای بعدی که در تابستان تلخ ۶۰ علیه مسوولان نظام انجام گرفت(از جمله انفجار حزب جمهوری در فردای همان روز) به امضای شرکت تروریستی منافقین تبدیل شد.

اما در این میان، کسی که بیش از سایر اعضای مهم منافقین در ارتباط با فرقان مطرح بود، «محمدجواد قدیری» نام داشت.

عبارات مهم : انقلاب
محمدجواد قدیری در شبکه تلویزیونی منافقین

قدیری یکی از مهره های مهم اطلاعاتی تشکیلات منافقین و عضو مهم شبکه نفوذ این شرکت در نهادهای حساس انقلابی بود. ولی جواد قدیری که بود؟

تصاویر + رابطه عامل احتمالی ترور رهبر انقلاب با بیت منتظری چه بود؟

«محمد جواد قدیری کفرانی» یا «محمدجواد قدیری مدرس»، با نام تشکیلاتی «علی سعادتی»، متولد سال ۱۳۲۹ یا ۱۳۳۰ در اصفهان، در یک خانواده روحانی در اصفهان زاده شد. او فرزند مرحوم شیخ علی قدیری، از علمای به نام حوزه علمیه اصفهان بود. برادر او، مرحوم آیت الله محمدحسن قدیری، از فقهای به نام و مبرز و از یاران قدیمی حضرت امام(ره) بود که تا وقت ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب، در هیات استفتائات امام عضویت داشت. خود جواد قدیری، قبل از ورود به دانشگاه صنعتی(بعدها دانشگاه شریف) در آخرهای دهه ۴۰، چند سالی به درس آموزی در حوزه مشغول بود. به گواه کسانی که قدیری را می شناختند، او جوانی به شدت مذهبی و اهل مطالعه بود و یکی از باسوادترین اعضای شرکت منافقین محسوب می شد.

در سال ۱۳۴۸، او در رشته مکانیک داشنگاه صنعتی آریامهر(شریف) پذیرفته شد. زمانی که او وارد دانشگاه شد طیفی از برجسته ترین اعضای نخستین شرکت مجاهدین خلق، از جمله دانشجوی شهید، مجید شریف واقفی(که دانشگاه صنعتی بعد از انقلاب به نام او شد) در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. قدیری از طریق «کاظم ذوالانوار» در ارتباط با شرکت قرار داده شد و تحت آموزش های خود ذوالانوار و «مصطفی جوان خوشدل» به یک عنصر تشکیلاتی تبدیل شد. گفتنی است که یکی دیگر از دوستان نزدیک او در دانشگاه، «محمد عطریانفر» بود که خود در ارتباط با شرکت قرار داشت و دوست صمیمی شریف واقفی بود. عطریانفر بعد از انقلاب از طریق ورود به پرونده گروه «فرقان»، وارد کار اطلاعاتی شد و در این حوزه تا ریاست «حفاظت نیروی انتظامی» در سال های ۷۰ و ۷۱ اوج رفت. قدیری بعدتر با خواهر محمد عطریان به نام «زهره» ازدواج کرد. زهره که به همراه همسرش عضو شرکت شده است بود، بعد از انقلاب و بعد از فرار از کشور عزیزمان ایران در تشکیلات شرکت منافقین افزایش کرد و عضو مرکزیت شد. راجع به محمد عطریانفر و رابطه اش با قدیری مطالب بیشتری خواهیم گفت.

محمد عطریانفر

تصویر منسوب به زهره عطریانفر

به هر حال، قدیری تقریبا یک سال بعد از ضربه ساواک در شهریور ۵۰ به مرکزیت مجاهدین(که منجر به متلاشی شدن دست کم ۷۰ درصد از تشکیلات آن شد)، دستگیر شد. بعد از انتقال به اوین، خیلی سریع در حلقه تنها عضو باقی مانده از مرکزیت سازمان، مسعود رجوی، قرار داده شد و اصطلاحا عضو «کمون» رجوی شد.

قدیری چنان جذب در شخصیت رجوی شد که خیلی سریع در سلک ملازمان رجوی قرار داده شد و به یکی از اشخاص به شدت مورد اعتماد رجوی تبدیل شد. او در زندان، به واسطه سواد تئوریک خود، مسوول آموزش و اموزش ایدئولوژیک نیروهای جوان و تازه وارد شرکت بود و هر کجا نیرویی مساله دار می شد، او در کنار موسی خیابانی و محمدرضا سعادتی و مهدی ابریشمچی کار توجیه و بازگرداندن این نیرو به خط شرکت را به عهده داشت. قدیری بعد از آزادی از زندان در بحبوحه روزهای منتهی به پیروزی انقلاب به همراه رجوی و موسی خیابانی و سایر رهبران سازمان، بواسطه هوش و مطالعات بالای خود، از همان ابتدا ماموریت خاص ای به عهده گرفت. مسعود رجوی، که بنا به دلایل مفصلی که جای طرح آن در این جا نیست، تحت آموزش و هدایت سرویس های اطلاعاتی خارجی قرار داشت، از همان زمانی که هنوز انقلاب کامل پیروز نشده بود، سناریویی کلان و بلندمدت جهت قبضه قدرت در سر داشت. یکی از بخش های مهم این سناریو، نفوذ دادن عنصرهای شرکت در کادرهای مدیریتی نهادهای تازه تاسیس انقلابی یا نهادهای حساس فتح شده است به وسیله انقلابیون بود. جواد قدیری یکی از مهره های مهم این برنامه بود.

قدیری از طرف شرکت ماموریت پیدا کرد که در اداره دوم ارتش، معروف به «رکن دو ارتش»، که به دست نیروهای انقلابی افتاده بود، نفوذ کند. شایان ذکر است که اداره دوم به نوعی شرکت اطلاعات نظامی کشور بود و سازماندهی و تشکیلات اطلاعاتی آن در بعضی زمینه ها حتی از ساواک هم نیرومند تر بود.بعد از پیروزی انقلاب، اداره این نهاد مهم، در اختیارشعبه ای از کمیته انقلاب اسلامی مستقر در رکن دو بود. مسوولان این کمیته افرادی نظیر کاظم پیرو رضوی، نادرقوچکانلو، تقی محمدی، خسرو قنبری تهرانی، حبیب الله داداشی، علی اکبر تهرانی و سعید حجاریان کاشی بودند که زیاد آن ها کمی بعدتر پایه گذار «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» شدند. این افراد بعدها جزو موسسان دفتر اطلاعات نخست وزیری، یکی از ارکان اطلاعاتی نظام نوپای جمهوری اسلامی شدند. جواد قدیری با بسیاری از این صورت ها از دوران مبارزه با رژیم شاه رفاقت نزدیک داشت و از همین رو، مورد اعتماد آنان بود. این کلید ورود قدیری به قلب یکی از گنجینه های مهم اسناد حساس کشور بود و او توانست بسیاری از اسناد حیاتی و فوق محرمانه را به خارج از رکن دو و به مرکزیت شرکت منافقین انتقال دهد. به گفته «مهدی منتظری»، رییس اسبق حفاظت اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی، در کمیته اداره دوم، جواد قدیری مسوول قسمت شنودها بود و زیر نظر مستقیم کاظم پیرو رضوی کار می کرد. منتظری راجع به فعالیت قدیری در این برهه چنین گفت:

” «جواد قدیری» یک آدمی بود که سابقه تشکیلاتی کار با مجاهدین خلق از قبل از انقلاب داشت. حتی زندان هم رفته بود و با [«مسعود] رجوی» هم بند بود و از نوچه‌های «رجوی» در زندان بود و جالبه که بعد از آزادی از زندان و جریانات انقلاب، یک دفعه سر از دستگاه اطلاعاتی در می‌آورد… «جواد قدیری» همان اوایل شکل‌گیری کمیته مستقر در اداره‏ آمد و … مشغول به کار شد… دوره «رضوی». البته مسئولیت کمیته اداره دوم به عهده «جواد قدیری» نبود. بعد هم در کارهای اطلاعاتی که شروع شد و ستاد خنثی سازی کودتا تشکیل شد، «جواد قدیری» رفت و آمد زیادی پیدا کرد و وارد مباحث اطلاعاتی جدی شد.”

وقتی در تیرماه ۱۳۵۹، کم تر از سه ماه پیش از شروع تهاجم رژیم بعث عراق به ایران، کودتای مجموعه نیروهای ضدانقلاب موسوم به «کودتای نوژه» لو رفت، یک کمیته یکسان از نهادهای اطلاعاتی و نظامی نظام تشکیل شد تا کار خنثی سازی کامل شبکه کودتا را انجام دهد. یکی از نهادهای عضو این کمیته، دفتر اطلاعات نخست وزیری بود که زیاد اعضای آن همان اعضای کمیته اداره دوم ارتش بودند. جواد قدیری از طریق دوستان قدیمی خود به ستاد ضد کودتا راه یافت و البته به اسناد حساس آن دسترسی پیدا کرد.

اما یکی دیگر از کسانی که به واسطه سابقه قدیمی مبارزاتی و تجربه اطلاعاتی نیرومند خود بسیاری از اشخاص مبارزاتی قبل از انقلاب را از طیف های متفاوت سیاسی به خوبی می شناخت، «عزت الله شاهی»(مطهری) بود. او که بعد از انقلاب پست حساس مسوولیت بازپرسی کمیته انقلاب مرکز را به عهده داشت، راجع به قدیری در کتاب خاطرات خود شرح مفصلی داده هست. در بخشی از خاطرات عزت شاهی می خوانیم:

عزت الله شاهی(مطهری)

” “یکی از کسانی که در جریان انتقال مدارک و مستندات کودتای نوژه دست داشت، جواد قدیری بود. من او را پیش از پیروزی انقلاب و از زندان می‌شناختم. او از بچه‌های اصفهان بود و دو مرتبه به زندان افتاده بود، و تقریباً جزو ایدئولوگ‌های زندان به حساب می‌آمد، و در زندان تعداد زیادی تحت نظر و اموزش او بودند. بعد از پیروزی انقلاب آنها موضع مرا می‌دانستند و من با آنها قهر نبودم، گاهی که به آنها برمی‌خوردم، می‌ایستادند و شروع به صحبت می‌کردند. من حتی با مسعود رجوی هم سلام و علیک داشتم. یکبار که به بیمارستان سوم شعبان رفته بودم تا جهت جبهه‌ها خون بدهم، جواد قدیری را دیدم. البته او جهت خون دادن نیامده بود، آنها این کارها را مسخره می‌کردند. آنها همه‌اش دنبال مصادره کردن چیزی و جایی بودند. هنگامی که به هم رسیدیم سلام و علیک کردیم و از این‌طرف و آن‌طرف خبر گرفتیم. او یک موتور گازی داشت. گفت می‌خواهد برود جلو دانشگاه. گفتم: من هم می‌آیم، در آن مسیر کار دارم. بعد در ترک موتورش نشستم و تا نزدیک‌های دانشگاه با هم رفتیم. در بین راه گفتم: جواد الآن چه کار می‌کنی؟ گفت: من دیگر با آن بچه‌ها (مجاهدین) نیستم؛ رفته‌ام با دکتر پیمان و گروه “جاما” کار می‌کنم. خندیدم و به شوخی از پشت زدم توی سرش و گفتم: خاک بر سرت! با مجاهدین بودی که بهتر از پیمان بود.”

زمانی که قدیری به عنوان عضو ستاد ضدکودتای نوژه در حال کار کردن روی پرونده های به کلی سرّی حفاظت ارتش بود، روزی جهت گرفتن بخشی از پرونده های کودتا که در اختیار بازپرسی کمیته مرکز بود، به عزت شاهی مراجعه می کند، ولی عزت به علت عدم اعتمادی که به او داشت، از دادن پرونده ها استنکاف کرد. او سپس با محمد رضوی، مسوول مستقیم قدیری در اطلاعات نخست وزیری، تماس گرفت تا راجع به جواد قدیری هشدار بدهد:

” من خیلی با او صحبت کردم تا او بالاخره مشکوک بودن جواد را پذیرفت. گفتم: شما در جایی که هستید باید نسبت به ایشان شک کنید، او گفت: من به تو هم شک دارم، به خودم هم شک دارم؛ به هر حال هر کسی درصدی ناخالصی دارد و این نباید مانع جذب آنها شود. گفتم: درست هست. حالا به فرض هم بخواهی آنها را جذب کنی، باید از جلو در شروع کنی و پله پله آنها را اوج ببری نه اینکه یکدفعه بیاوری و در آن جایگاه اوج قرار بدهی. تو الآن جواد را به عنوان مغز متفکر آورده‌ای در مرکز مطالعات قرارش داده‌ای، اینکه نمی‌شود. در آخر هم او حرف‌های ما را نپذیرفت تا اینکه قدیری فراری شد و حرفهای من درست از آب در آمد، که رضوی زنگ زد و از من عذرخواهی کرد.”

بعد از استیضاح و عزل بنی صدر و شروع فاز مسلحانه شرکت منافقین علیه جمهوری اسلامی، نخستین هدفی که جهت ترور در نظر گرفته شد، کسی بود که یکی از عوامل مهم عزل بنی صدر محسوب می شد: سید علی خامنه ای.

بدیهی بود که هنگامی که شرکت طبق تز رجوی تصمیم به زدن «راس» نظام گرفت، در طراحی و اجرای عملیات پیچیده ترور، نقش مهره های اطلاعاتی شرکت مانند قدیری، کشمیری و کلاهی از همه پررنگ تر و برجسته تر بود. گفته می شود قدیری رابط شرکت با عوامل ترور بود که بمب های پیچیده ساخته شده است را در اختیار آن ها قرار می داد. البته می توان این احتمال را هم مطرح کرد که او به واسطه تحصیلات فنی خود در زمینه مکانیک، می توانست در طراحی و ساخت این بمب ها هم دست داشته باشد.

عزت شاهی در خاطرات خود مطلبی را نقل کرد که البته بسیار خبرساز و جنجالی شد:

” من در جایی شنیدم که قبل از ترور آقای خامنه‌ای، جواد قدیری گفته بود که کار نظام در همین پنج ـ شش روز تمام هست، و اینها (مسئولین نظام) هم بار و بنه‌اشان را بسته‌اند. من همان موقع به آقای خسرو تهرانی که در اطلاعات نخست وزیری بود پیغام دادم که جواد قدیری شوهر خواهر آقای عطریانفر (که در وزارت کشور است) چنین حرفی زده هست. ما جای او را هم پیدا کرده‌ایم، بیایید پی‌گیری کنید که آنها این کارنکردند. بعد خودمان حکم گرفتیم و رفتیم تا منزل او را بازرسی کنیم که دیدیم تخلیه شده است هست، گویا مدتی در منزل محمد عطریانفر در اختفاء به سر می‌برد و بعد هم شنیدیم که از کشور گریخت و بعد از چندی هم عطریانفر خواهرش زهره را به صورت غیرقانونی و قاچاق نزد وی فرستاد.”

چون محمد عطریانفر در سال های دهه ۶۰ از مقامات اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی بود این ادعای عزت شاهی بسیار جنجالی و خبرساز شد. البته عطریانفر در مصاحبه ای با خبرگزاری فارس، به نحوی غیرمستقیم و نه چندان صریح این اتهام را راجع به خود رد کرد، ولی هیچ گاه پاسخ محکم و مستدلی به عزت شاهی نداد. جدای از آن، عطریانفر از یک طریق دیگر، جدای از رابطه دوستی و خویشاوندی، با قدیری نسبت پیدا می کرد و آن پیوند هر دوی آن ها با حلقه اطرافیان مرحوم منتظری و به طور خاص باند «سید مهدی هاشمی» بود که به واسطه کارها ضدامنیتی خود در اواسط دهه ۶۰ محاکمه و اعدام شد.

محمد عطریانفر در کنار عبدالله نوری، محمد قمصری، حسن ساطع، غلامحسین کرباسچی، فتح الله امید نجف آبادی و چند صورت دیگر، افراد مهم حلقه مرحوم منتظری بودند که در عمل کنترل اصفهان را در نیمه اول دهه ۶۰ در اختیار داشتند. سرحلقه ارتباطی این افراد هم یک روحانی به نام شیخ محمدحسین شریعتی اردستانی(شیخ الشریعه) بود که یک شخصیت به شدت مرموز و پنهانکار و متنفذ بود(شرح حال شیخ الشریعه خود داستان رازآلود، پیچیده و مفصل دیگری است). ولی ماجرا چگونه به جواد قدیری ارتباط می یابد؟

مرحوم شیخ محمدحسین شریعتی(شیخ الشریعه) معروف به شیخ پرده نشین

در اعترافات سید مهدی هاشمی، بخش های مغفول مانده ای وجود دارد که به این ارتباط هم اشاره می کند. در بخشی از این اعترافات آمده است:

سید مهدی هاشمی

” زمانی که با آقای شریعتی (شیخ الشریعه) و عطریانفر ما رفیق بودیم و نزدیک بودیم با در نظرگرفتن این که خوب عطریانفر رابطه مستمر با جواد قدیری داشت و آقای شریعتی هم میدانست و بعدها که به ما انتقال یافته کرد ما هم در برابر او موضعی نگرفتیم و ما تقریباً تأیید ضمنی می کردیم این رابطه را،… که ما یک سلسله ارتباطی ولو ضعیف هم باشد؛ این ارتباطات را حفظ کنیم به عنوان یک کانال یدکی با آن نیروهای خارج از کشور و اینها که به تصور ما از طریق آقای شریعتی و خود عطریانفر که با آن جواد قدیری ارتباط داشتند، این محفوظ ماند.”(۹ دی شماره ۲۰ و نیز پرونده مهدی هاشمی، ص ۱۰ ، کد ۵۳۷۰ مرکز اسناد انقلاب اسلامی)

یا در بخش دیگری از اعترافات خود می گوید: “یکی از اهداف و رسالت‌هایی که آقا هادی (برادر سید مهدی و داماد و رییس دفتر مرحوم منتظری) تعقیب می‌کرد در رابطه با بیت (آقای منتظری) و خود ما هم در رابطه با ایشان بودیم و اینها همین بود که یک چراغ سبزی به منافقین داده بشود که مثلاً در تحولات آینده(!) و اینها مثلاً چراغ سبز موثر باشد جهت یک سلسله پرسشها و کارشکنی‌ها و جهت کم کردن دادن به اصطلاح یکسری حساسیت‌هایی که آنها برضد ما و این جریان داشتند… البته در این رابطه فقط آقا هادی شخصاً نبود، آقای شریعتی و آقای عطریانفر (محمد) هم در رابطه با برادرزنش جواد قدیری، آن هم این رابطه وجود داشت…»

با توجه به تاریخ اعدام سید مهدی هاشمی در مهر ۶۶، و این که هنوز آقای منتظری قائم مقام رهبری بودند و اختلافات ایشان با حضرت امام آشکار نشده بود، می توان تا حدی دلایل موضع گیری های تند بعدی مرحوم منتظری را علیه حضرت امام و نظام را در قبال اعدام اعضای منافقین در سال ۶۷، با همان «چراغ سبز» مورد نظر سید مهدی مرتبط دانست. (همان)

منبع:مشرق

انتهای پیام/

ترور رهبر انقلاب در سال ۱۳۶۰

واژه های کلیدی: انقلاب | انقلابی | منافقین | آیت الله خامنه ای | ترور رهبر انقلاب | جواد قدیری | مسجد ابوذر | ترور آیت الله خامنه ای

تصاویر + رابطه عامل احتمالی ترور رهبر انقلاب با بیت منتظری چه بود؟

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب لاتین
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو