تاپس بلاگ

خرید کتاب از گوگل
چاپ کتاب PDF
خرید کتاب از آمازون
خرید کتاب زبان اصلی
دانلود کتاب خارجی
دانلود کتاب لاتین
گت بلاگز اخبار حوادث نسخه عجیب رمال جهت تازه عروس زندگی‌اش را به نابودی کشید

داماد جوان که دو سال جهت شروع زندگی یکسان روزشماری کرده بود هنگامی که یک هفته قبل از مراسم خوش حالی عروسی با دلسردی همسرش مواجه شد به راز عجیبی پی برد. ساعات ن

نسخه عجیب رمال جهت تازه عروس زندگی اش را به نابودی کشید

عبارات مهم : زندگی

داماد جوان که دو سال جهت شروع زندگی یکسان روزشماری کرده بود هنگامی که یک هفته قبل از مراسم خوش حالی عروسی با دلسردی همسرش مواجه شد به راز عجیبی پی برد. ساعات نهایی کار دادگاه خانواده بود که زن و شوهری جوان وارد شعبه ۲۷۶ شدند و برابر قاضی روی صندلی نشستند. پرونده ای که روی میز قاضی «غلامرضا احمدی» قرار داشت، مربوط به دادخواست طلاق «مرضیه» بود. تازه عروسی که گرچه هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود، ولی صورت ای گرفته و بی حوصله داشت.

همسرش «روزبه» کنارش نشسته بود لباسی راحت پوشیده بود و عینک ذره بینی بر چشم داشت. ظاهرش زیاد به کارمندان اداره می خورد. قاضی در همان چند لحظه به پرونده نگاهی انداخت و رو به زن گفت:«خانم، چه شده است که هنوز زندگی مشترکتان را شروع نکرده، درخواست طلاق داده اید؟»

نسخه عجیب رمال جهت تازه عروس زندگی‌اش را به نابودی کشید

مرضیه جواب داد:«۵ سال است که در عقد این آقا هستم، ولی حتی هزار تومان هم خرجم نکرده. از روز خواستگاری که جهت مهریه چانه می زد تا سه سال پیش که تصمیم به جدایی گرفتم جهت هر چیزی بهانه ای آورده و از زیر بار خریدنش شانه خالی کرده. روزهای اول خیال می کردم که رفتارش به خاطر آینده نگری و خوشبختی خودمان هست. ولی کم کم احساس بدبختی کردم و پیشنهاد دادم از هم جدا شویم ولی قبول نکرد و حالا دو سالی است که سر این ماجرا با هم درگیر هستیم.»

قاضی نگاهی به مرد کرد و تا خواست چیزی بگوید، روزبه شروع کرد به حرف زدن. انگار که دل پر دردی داشت و به دنبال کسی بود تا درد دل کند.

داماد جوان که دو سال جهت شروع زندگی یکسان روزشماری کرده بود هنگامی که یک هفته قبل از مراسم خوش حالی عروسی با دلسردی همسرش مواجه شد به راز عجیبی پی برد. ساعات ن

بلند شد و گفت:«من یک کارمند زیاد نیستم. هنگامی که با مرضیه آشنا شدم شرایطم را توضیح دادم و او هم قبول کرد. بعد از آن تا جایی که می توانستم صرفه جویی کردم تا زندگی وخانه مناسبی تهیه کنم. از ولخرجی هم بدم می آید و ترجیح می دهم با داشته هایم خوش باشم.

اما مسئله ما فقط این نیست. راستش بعد از مراسم عقد محضری با کلی وام و دوندگی و اضافه کاری یک منزل تهیه کردم ولی همسرم حاضر نشد به آنجا بیاید. هر بار بهانه ای می گرفت و مراسم را عقب می انداخت تا اینکه پرس و جو کردم و از باجناقم شنیدم که این زن و مادرش پیش یک رمال رفته اند و او هم گفته نباید زندگی مان را در این منزل شروع کنیم.

بعد از آن به مادرزنم اعتراض کردم و از او شنیدم که رمال کلاهبردار گفته اگر در این منزل زندگی مان را شروع کنیم فرزند آینده ما به یک بیماری مبتلا می شود و بدنش عفونت پیدا می کند و جسمش کرم می گذارد و دست آخر هم می میرد. بعد از آن بر سر این ماجرا با همسرم بحث کردم ولی به هیچ وجه حاضر به رد کردن این خرافات نبود. بعد هم قهر کرد و جواب تماس هایم را نداد. به این ترتیب با لجبازی او اختلاف هایمان روز به روز زیاد شد.»

نسخه عجیب رمال جهت تازه عروس زندگی‌اش را به نابودی کشید

قاضی که نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد به زن جوان گفت:«واقعاً حیف نیست زندگی یکسان و آینده تان را با چنین مسائلی تلخ می کنید؟» مرضیه جواب داد:«خساست این آقا کم بود، حالا لجبازی هم به بداخلاقی هایش اضافه شده.» روزبه دوباره جمله همسرش را قطع کرد و گفت:«آقای قاضی حتی حاضر شدم یک منزل دیگر تهیه کنم، ولی زیر بار نرفت. متأسفانه فکر می کنم مادرش خیلی نفوذ دارد و تا هنگامی که در منزل خودشان است به من اهمیتی نمی دهد. جالب است هنگامی که با هم بیرون می رویم مشکلی با هم نداریم.»

زن در جواب گفت:«از دستت خسته شده است ام و دیگر حاضر نیستم با تو زندگی کنم. حالا به این نتیجه رسیده ام که همه چیزم را ببخشم و از دستت خلاص شوم.»

داماد جوان که دو سال جهت شروع زندگی یکسان روزشماری کرده بود هنگامی که یک هفته قبل از مراسم خوش حالی عروسی با دلسردی همسرش مواجه شد به راز عجیبی پی برد. ساعات ن

روزبه هم گفت:«پس آن ۱۵ میلیون تومانی که خرج مراسم عقدمان کردم چه می شود؟ آن ۱۲ سکه ای که در شکایت قبلی ات از من بابت مهریه گرفتی چه می شود؟»

قاضی احمدی چند دقیقه ای به حرف های آنها گوش داد و تلاش کرد آنها را از طلاق گرفتن منصرف کند. از طرف دیگر آنها دو پرونده هم در دادگاه های دیگر علیه هم طرح کرده بودند، بعد احساس کرد هیچ کدام حاضر نیستند گذشت کنند. بنابراین از آنها خواست خوب فکر کنند، پرونده های موجود را مختومه کنند و در عوض دادخواست طلاق توافقی ارائه کنند تا زیاد از این ماجرای اختلاف هایشان ادامه پیدا نکند.

نسخه عجیب رمال جهت تازه عروس زندگی‌اش را به نابودی کشید

داماد جوان و تازه عروس با آخر جلسه دادگاه برگه ها را امضا کردند و دوباره راهی منزل پدرهایشان شدند. با این حال اشخاص هر دو نشان می داد همچنان خسته و بی حوصله اند.

کشور عزیزمان ایران

واژه های کلیدی: زندگی | پرونده | دادگاه | مراسم عقد | اخبار حوادث

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب لاتین
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو