انتقام عجیب زن منشی از آقای رییس

عبارات مهم : انتقام

به گزارش رکنا، دختر جوان در حالی که اشک می ریخت روبروی افسر پرونده نشسته بود، گفت: زمانی که از دانشگاه دانش آموخته شدم، اصرار داشتم تا به شغلی مشغول شوم. این در شرایطی بود که به خاطر بلندپروازی هایم نمی توانستم ازدواج کنم و هر کدام از خواستگارانم را به بهانه ای رد می کردم. ولی همه این محسنات در یک فرد جمع نمی شد، آیا که بعضی از خواستگارانم از پست و مقام و یا موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار نبودند و یا زندگی مرفهی نداشتند و … این گونه بود که نتوانستم ازدواج کنم و از سوی دیگر نیز از این که مجبور بودم، هزینه مخارج روزانه ام را از پدرم بگیرم، ناراحت بودم، تا این که با معرفی یکی از دوستانم در یک شرکت بیمه منشی شدم.

این دختر ادامه داد: دیگر از این که می توانستم روی پای خودم بایستم و درآمدی داشته باشم، خیلی خوشحال بودم.

انتقام عجیب زن منشی از آقای رییس

از آن روز به بعد نه تنها هزینه مخارج زندگی ام را تأمین می کردم، بلکه از حقوق دریافتی ام مبلغی را نیز به خانواده ام کمک می کردم. آن قدر غرق در کار شده است بودم که دیگر حتی به ازدواج فکر هم نمی کردم و تنها تلاشم این بود که در کارم موفق شوم.چند سال به همین ترتیب به آخر رسید تا این که مدتی قبل با صاحبکارم دچار اختلاف شدم آیا که او حاضر نبود حق و حقوق مرا مرتب پرداخت کند و هر بار که جهت دریافت حقوق اعتراض می کردم، با پاسخ امروز و فردای او مواجه می شدم.

وی افزود: در حالی که چندین ماه حقوق عقب افتاده ام را از صاحبکارم طلبکار بودم، او همچنان تأکید می کرد تا به کارم در شرکت ادامه بدهم. صاحبکارم اصرار داشت من همچنان در همان دفتر بیمه بمانم تا او حق و حقوق عقب مانده مرا کم کم پرداخت کند، ولی من حاضر نبودم با این شرایط در شرکت او کار کنم، به همین خاطر از آن روز به بعد در محل کارم حاضر نشدم و به صاحبکارم مهلت دادم تا پولم را پرداخت کند.چند ماه سپری شد، ولی او حتی یک بار هم با من تماس نگرفت.

دختر ۳۵ساله ای به اتهام دزدی از دفتر یک شرکت بیمه دستگیر شد. وی انگیزه این اقدام را انتقام گرفتن از مدیر شرکت اعلام کرد. 

انتظارم جهت دریافت حقوق بی فایده بود تا این که با یک تصمیم اشتباه خود را به گرداب بدبختی انداختم. فکر می کردم اگر چک های او را بردارم، مجبور خواهد شد پولم را پرداخت کند. آن شب در همین افکار سیر می کردم که کلید دفتر کار را که هنوز تحویل نداده بودم از داخل کیفم برداشتم و به آرامی وارد دفتر شدم و ۴۱برگ چک، ۱۹عدد سکه و مبلغ ۴میلیون تومان پول نقد را برداشتم و از دفتر خارج شدم. هیچ گاه فکر نمی کردم که چه اتفاقی خواهد افتاد. فقط خوشحال بودم که با این کار، می توانم طلبم را از او بگیرم ولی …

واژه های کلیدی: انتقام | ازدواج | اخبار حوادث