چرا کودککشی مرسوم شده است است و خبرهایی از این دست گهگاه روح مردم کشورمان را میآزارد؟
آیا کودک کشی مرسوم شده؟
عبارات مهم : جنایت
به گزارش شهروند؛«می گویند میزان آدمکشی دقیق ترین آمار جرم در یک کشور است! این روزها هم، آن چیزی که سانسور نمی شود و به راحتی در اختیار رسانه ها و خبرنگاران قرار می گیرد، آمار قتل و خودکشی هست. شاید بر این آمار، قتل آن دو کودک در آخر هفته گذشته را بتوان افزود. دختربچه ۵ساله آق قلایی و پسربچه ١٠ساله مشهدی. یکی را خفه می کنند و دیگری را با ٢١ ضربه چاقو می کشند. مسیری دهشتناک و هشداردهنده.
اما آیا کودک کشی مرسوم شده است است و خبرهایی از این دست گهگاه روح مردم کشورمان را می آزارد؟ جدای از تحلیل ها و نظریات روانشناختی که اطراف اشخاص قاتل و پرسشها شخصی و شخصیتی آنان در اخبار و قصه های پرداخته شده است اطراف آنان گفته می شود جا دارد از منظر اجتماعی به این پدیده تکرارشونده این روزها هم پرداخته شود، یعنی آیا تا به حال کسی به این فکر کرده که آیا میزان جرم با این سرعت رو به زیاد کردن است؟ اصلا آیا انسان ها مرتکب جنایت می شوند؟ آدم ها مجرم که به دنیا نمی آیند. شاید این محیط، نیازها و نحوه بزرگ شدن ارزش است که آنها را به مجرم تبدیل می کند.
آیا کودککشی مرسوم شده؟
ساده تر بگوییم آیا این روزها علت خودکشی و آدم کشی چیزی جز کنش پرخاشگرانه ناشی از ناکامی افراد نیست؟ با این تفاوت افرادی که به شدت دچار ناکامی شده است اند، اگر محدودیت بیرونی ضعیفی را نیز تجربه کرده باشند، تن به خودکشی می دهند و اگر از محدودیت بیرونی نیرومند زحمت کشیده باشند، کنش پرخاشگرانه برون گرا پیدا کرده و دیگرکشی را گزینش می کنند، لیکن دیگران را مسئول ناکامی خود می دانند و فرزند ها آسیب پذیر ترین قشر و در دسترس ترین سوژه جهت اعمال تحقیر و جنایت.
اگر نگاه کلان تری به عنوان بخواهیم داشته باشیم، باید بگوییم بسیاری علل قتل را ناشی از شرایط اجتماعی می دانند و ۴عامل را در وقوع قتل مؤثر:
چرا کودککشی مرسوم شده است است و خبرهایی از این دست گهگاه روح مردم کشورمان را میآزارد؟
١. عدم انسجام اجتماعی و جدایی و شکاف در روابط متقابل افراد جامعه
٢. محرومیت از منابع و نبود وسایل مشروع کافی و شایسته جهت کسب ثروت
٣. ترویج فرهنگ خشونت و فراگیرشدن عقاید یکسان راجع به اعمال خشونت جهت دستیابی به هدف
آیا کودککشی مرسوم شده؟
۴. کم کردن کنترل اجتماعی روی افراد
لابد جهت فرار از این معضل راهکارهای مناسبی می تواند در پیش روی مان قرار بگیرد. به عنوان نمونه فقر یکی از عوامل مهم ارتکاب به جرم است و مبارزه با فقر می تواند به کم کردن جنایت بینجامد. از دیگر سو نقطه برابر فقر مانند تشکیل یک زندگی مرفه نیز می تواند عامل جنایت باشد. طمع به دست آوردن مادیات و میل شدید به زندگی تجملی به هر طریق ممکن باعث می شود افراد راه جرم و جنایت را پیش گیرند. شدت یافتن فاصله طبقاتی در یک جامعه یکی از علل جنایت هست. هنگامی که فردی نتواند از راه مستقیم، از طبقه متفاوت و بالاتر از خود انتقام بگیرد، از راه های غیر مستقیم و غیر قانونی جهت مجازات و حل مسئله خود استفاده می کند.
چرا کودککشی مرسوم شده است است و خبرهایی از این دست گهگاه روح مردم کشورمان را میآزارد؟
اما آن چه نباید فراموش کنیم این است که تأثیر همسالان و مهارت های ضعیف والدین در بزرگ کردن فرزندان از جمله دلایلی است که باعث می شود افراد به سادگی وارد مسیر جرم شوند، آن هم در یک جامعه به شدت عصبانی. در خشم افراد خیلی سریع احساس خود را از دست می دهند. فرد توانایی تشخیص بین درست و غلط را از دست می دهد و دست به جنایت می زند. به تمام اینها باید خشونت هایی را که در تلویزیون و سینما و رسانه ها و شبکه های خانگی و مجازی نشان داده می شود نیز افزود.
اینک پرسش این است که اگر ریشه های جرم و جنایت را می شناسیم، آیا در هیچ سطحی به مقابله با آن نمی پردازیم؟ آیا همچنان در هر هفته باید شاهد انتشار اخباری درخصوص قتل و خودکشی و کودک آزاری و… باشیم؟»
آیا کودککشی مرسوم شده؟
واژه های کلیدی: جنایت | خشونت | خودکشی | اخبار اجتماعی