تاپس بلاگ

خرید کتاب از گوگل
چاپ کتاب PDF
خرید کتاب از آمازون
خرید کتاب زبان اصلی
دانلود کتاب خارجی
دانلود کتاب لاتین
گت بلاگز اخبار سیاسی و اجتماعی با روش شورای نگهبان در ردصلاحیتها مخالفم/ امروز کسانی تریبون دار شده است اند که با امام مخالف بودند ، یونسی

* بعد از انقلاب، بعضی از مذهبی ها مخالف برگزاری انتخابات بودند. و بعضی از آنان نیز اساساً مقوله انتخابات را قبول نداشتند و در حال حاضر هم، قبول ندارند. عده ا

با روش شورای نگهبان در ردصلاحیتها مخالفم/ امروز کسانی تریبون دار شده است اند که با امام مخالف بودند ، یونسی

یونسی:با روش شورای نگهبان در ردصلاحیتها مخالفم/امروز کسانی تریبون دار شده است اند که با امام مخالف بودند

عبارات مهم : انقلاب

روزنامه کشور عزیزمان ایران با علی یونسی مصاحبه ای را انجام داده است.

با روش شورای نگهبان در ردصلاحیتها مخالفم/ امروز کسانی تریبون دار شده است اند که با امام مخالف بودند ، یونسی

بخشهایی از بیانات را می خوانید:

* بعد از انقلاب، بعضی از مذهبی ها مخالف برگزاری انتخابات بودند. و بعضی از آنان نیز اساساً مقوله انتخابات را قبول نداشتند و در حال حاضر هم، قبول ندارند. عده ای هم به این علت مخالف بودند که تصور می کردند با برگزاری رفراندوم، آنان بازنده انتخابات خواهند بود، لیکن می دانستند مردم زیاد به اشخاص مذهبی و روحانیون اقبال نشان داده و رأی خواهند داد. ولی بسیاری از مذهبی ها می گفتند، اساساً چیزی به اسم انتخابات، رأی و دموکراسی در اسلام وجود ندارد. آنان از امام (ره) می درخواست کردند حالا که حکومت به دست تو آمده و شما که برحق و رهبر هستید، انتخابات را کنار بگذارید. به این ترتیب، ملاحظه می کنیم که در اینجا تندروهای مذهبی با مارکسیست ها به یک نقطه مشترک، یعنی مخالفت با برگزاری انتخابات، رسیدند.

*مذهبی ها که به علت نظر امام یا به علت مصلحت، اصل انتخابات را پذیرفتند، برابر غیر مذهبی هایی قرار داشتند که به دلایل دیگری انتخابات را قبول نداشتند. ولی دو جریان مذهبی و غیرمذهبی همدیگر را تحمل می کردند. ولی این بردباری بسیار طولانی نشد. مذهبی ها با وجود اختلافات درون خود، به علت داشتن رقیب و بعدها دشمن مشترک، با هم متحد بودند. ضمن اینکه طرف برابر هم خیلی سریع دست به اسلحه بُرد و این حرکت آنان موجب شد که مذهبی ها با هم متحد شده است و همه غیرمذهبی ها و ضدمذهبی ها را کنار بگذارند.

* بعد از انقلاب، بعضی از مذهبی ها مخالف برگزاری انتخابات بودند. و بعضی از آنان نیز اساساً مقوله انتخابات را قبول نداشتند و در حال حاضر هم، قبول ندارند. عده ا

*در آن زمان، نهضت آزادی یا ملی گراها هم در اینکه نباید تروریست ها باشند، با مذهبی ها هم عقیده بودند، ولی می گفتند که نحوه برخورد نباید طوری باشد که هزینه اضافی بر کشور بار شود. ولی بخش هایی از مذهبی ها که در قدرت بودند، بشدت به جبهه ملی و نهضت آزادی شک داشتند و اعتقاد بودند که این دو جریان سیاسی، با تروریست ها یا همان مجاهدین خلق، یکی هستید.

* آنان یعنی نهضت آزادی هم اشتباه بزرگی کردند، که بعد از تسخیر لانه جاسوسی از قدرت قهر کردند، درحالی که باید با این اقدام که با اقبال مردمی مواجه شده است بود، همراهی می کردند. مذهبی ها هم تصور می کردند با تسویه آنان، مسئله حل می شود. ولی اشتباه می کردند.چون استراتژی از بین بردن و تحمل نکردن هر لحظه زیاد از فایده، هزینه داشته هست. با اتخاذ استراتژی از بین بردن صددرصدی مخالفان خود، حتی مخالفان غیرمسلح، تصوراین بود که مسئله حل شده است هست، درحالی که از بین بردن جریان های سیاسی با مشی مبارزه مدنی، نه ممکن است و نه به مصلحت. و البته حساب گروه های تندرو، خشن و تروریست، نه تنها در کشور عزیزمان ایران بلکه همه نقاط جهان، از این قاعده مستثنی هست. با این حال ما باید می گفتیم، تنها منطق، انتخابات است و بگذاریم مردم در انتخابات تصمیم بگیرند که چه کسی در قدرت باشد و چه کسی نباشد. بر این اساس، ردصلاحیت اشتباه هست، باید بگذاریم مردم با گزینش خود، ردصلاحیت کنند. اشکالی ندارد که چند کمونیست هم یا مخالفان ما هم در مجلس باشند، لیکن اساساً مجلس جای چنین مخالفت ها و تفاوت ها است.

*امثال مطهری و بهشتی بشدت از چند ناحیه، حتی از ناحیه خود مذهبی ها تحت فشار بودند. بهشتی از سوی چپ ها به لیبرالیسم متهم می شد و مذهبی ها هم می گفتند حرف های او خیلی فرنگی هست. خاطرمان است که در مقطعی شعار داده می شد «سه یاور خمینی، هاشمی و خامنه ای و بهشتی». این شعار نشان می داد که این سه شخصیت، تنها یاوران و تئوریسین های کنار امام(ره) بودند و کس دیگری نبود، مطهری و مفتح شهید شده است بودند. باقی ماندگان هم، بشدت زیر ضرب تهمت از طرف هر جریان سیاسی بودند.

با روش شورای نگهبان در ردصلاحیتها مخالفم/ امروز کسانی تریبون دار شده است اند که با امام مخالف بودند ، یونسی

* هنوز هم دو نظر و دو اندیشه وجود دارند و بر روند اداره کشور تأثیر می گذارند، هرچند اسامی و رنگ های متفاوت به خود گرفته باشند. یک رویکرد، می خواهد کشور را براساس فهم و اجتهاد دینی خود اداره کند؛ خواه مردم بخواهند یا نخواهند، خارج از کشور مخالفت بکند یا نکند، مردم فقیر باشند یا نباشند. این عده، می گویند ما انقلاب، مردم و کشور عزیزمان ایران را جهت دین خود می خواهیم و اگر چنانچه دین نباشد، نه کشور عزیزمان ایران را می خواهیم، نه انقلاب و نه مردم را. رویکرد دوم که اینها هم مذهبی هستند و اتفاقاً اکثریت و اقبال مردم را نیز با خود دارند، می گویند ما هم معتقدیم کشور باید براساس فهم اسلامی اداره شود، ولی می خواهیم که مردم در رفاه باشند، با دنیا تعامل داشته باشیم و در نهایت حکومت به گونه ای پیشرفت کند که اسلام سربلند شود و کشور هم به عالی ترین شکل اداره شده است و بر اساس عدالت، توسعه همه جانبه پیدا کند.

پیش از انقلاب، امام، بهشتی ها و مطهری ها این نظر را نمایندگی می کردند. ولی اکثریت حوزه و ائمه جمعه مخالف این نظر بودند. این مخالفان، در آن وقت به علت نگرانی از، از دست دادن حمایت مردم و امام(ره)، سکوت می کردند، ولی با پیروزی انقلاب و عوض کردن شرایط، کم کم بر نگرانی خود غلبه کردند تا اینکه بخشی از آنان، امروز در رأس کار قرار گرفتند و بسیاری از تریبون ها، صدا و سیما و بعضی نهادهای قدرت در دست آنان است.

* بعد از انقلاب، بعضی از مذهبی ها مخالف برگزاری انتخابات بودند. و بعضی از آنان نیز اساساً مقوله انتخابات را قبول نداشتند و در حال حاضر هم، قبول ندارند. عده ا

*در انتخابات دوم خرداد، تقریباً اکثریت روحانیت به نفع آقای ناطق به میدان آمدند، ولی این امر نتیجه تصویر داد. آقای ناطق جمله معروفی دارد به این مضمون که اکثریت رأی به آقای خاتمی، رأی «نه» به ناطق بود. متأسفانه بعد از این انتخابات، آن بخش از روحانیت نه تنها رویه خود را عوض کردن نداد، بلکه راه معکوس را در پیش گرفت. حتی در انتخابات مجلس و خبرگان قبلی هم این اتفاق تکرار شد. حالا حتی شرایط به گونه ای شده است است که در صورت دوقطبی شدن انتخابات، قطبی برنده خواهد بود که روحانیت برابر آن موضع می گیرد.

اما اصلاح طلبان با همه ضعف های خود، فهمیدند که باید حرف مردم را بزنند، حرفی که به معنای دوری از دین نیست. لیکن مردم ایران، نه امروز، بلکه جهت هر لحظه تاریخ، اکثریت مسلمان و اکثریت شیعه خواهند بود و هر لحظه هم به مذهبی ها روی خواهند آورد. این قطعی و تردید ناپذیر هست. ولی مردم، همزمان خواهان حکومت، دولت و مجلسی هستند که ضمن دینی بودن، دنیای آنان را درست کند و به آنان رفاه، آزادی و امنیت بدهد. خلاصه اینکه حرف دل مردم را بزند.

با روش شورای نگهبان در ردصلاحیتها مخالفم/ امروز کسانی تریبون دار شده است اند که با امام مخالف بودند ، یونسی

* اصلاح طلبانی که حرف مردم را می زنند، به غیرانقلابی و غیراسلامی بودن متهم می شوند، ولی کسانی که در سال ۵۶، ۵۷و حتی ۵۸ اصلاً با انقلاب ارتباطی نداشته اند و غیرانقلابی بوده اند، امروز نماد انقلاب شده است اند.

* بعضی نهادها با ردصلاحیت های خود، مانع حضور نمایندگان مردم در مجلس و سایر بخش های قدرت می شوند، درحالی که باید بگذاریم ردصلاحیت یا گزینش و عدم انتخاب، از سوی مردم انقلابی، دینی، و متدین و اعتقاد به مصلحت کشور صورت بگیرد. بگذارند مردم رأی بدهند. آقای سپنتا نیکنام در شهری رأی آورده است که مردم آن بشدت مذهبی هستند. اتفاقاً خبر رأی مردم یزد که هیچ برچسب فرقه ای و قومی به آن نمی چسبد این است که ما به هر ایرانی که سالم و متخصص باشد و بخواهد خدمت کند، رأی می دهیم.

*دلیل رویکرد فعلی در رد صلاحیت ها اشتباه هست. باید بپذیریم که مردم ما مذهبی هستند و هر لحظه هم مذهبی می مانند و حتی در برابر غیرمذهبی های سالم، هر لحظه مذهبی های صالح را ترجیح می دهند. بنابراین، مردم خودشان عالی ترین گزینش کننده و عالی ترین ردصلاحیت کننده هستند و باید بگذاریم این گزینش ها و ردصلاحیت ها، در انتخابات و با رأی خود مردم صورت بگیرد. ولی شورای نگهبان در هر انتخاباتی، خلاف این مسیر را گزینش می کند. این اشتباه در خبرگان هم اتفاق می افتد. به جایی رسانده ایم که یادگار امام که مجتهدی فاضل است و بسیاری از مراجع، مرتبه اجتهاد ایشان را تأیید می کنند، اجازه حضور در انتخابات خبرگان پیدا نمی کند و این حق از او سلب می شود. بسیاری از روحانیون فاضل انقلابی دلسوز جرأت نمی کنند نامزد شوند، تا هرگز برچسب ردصلاحیت به آنان بخورد. خود من هم به همین علت نامزد نمی شوم.

*بعد از انتخابات گذشته خبرگان خدمت آقای جنتی رفتم و گفتم حالا، یعنی بعد از انتخابات آمده ام به شما اعتراض کنم، چون اگر قبل از انتخابات می آمدم، شاید فکر می کردید آمده ام جهت خودم وساطت کنم. می دانستم که حتماً مرا قبول نمی کنید، جهت همین نیامدم و عضویت هم نکردم، ولی حالا آمده ام بگویم اجتهاد مرا هم آقای منتظری و هم آقای مشکینی تأیید کرده اند و از هر دوی آن بزرگواران دستخط اجتهاد دارم. و همچنین علمای دیگری مانند آیت الله العظمی صانعی، آقای احمدی میانجی، آقای گیلانی و بسیاری دیگر از علما اجتهاد مرا تأیید کردند. به آقای جنتی گفتم، من مشکلی جهت امتحان دادن هم ندارم، ولی مطمئن هستم که صلاحیت مرا رد می کنید، آیا که شما تصمیم گرفته اید من در مجلس خبرگان نباشم. در این صورت، آیا باید عضویت کنم؟ ایشان(آقای جنتی) سکوت کردند و هیچ جوابی ندادند.

واژه های کلیدی: انقلاب | انقلابی | انتخابات | مجلس خبرگان | انتخابات مجلس | انتخابات خبرگان | اخبار سیاسی و اجتماعی

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب لاتین
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو