قتل پیرزن تنها با وسوسه سرقت

عبارات مهم : جدایی

مرد جوان که حالا در برابر حکم قصاص قرار دارد، می گوید اعتیاد و وسوسه یک شبه پولدار شدن موجب شد دست به چنین کاری بزند. گفت وگوی اختصاصی تپش با این متهم را می خوانید.

چقدر درس خوانده ای؟

قتل پیرزن تنها با وسوسه دزدی

دیپلم دارم.

شغلت چه بود؟

سال ها پیش در یک شرکت خدماتی کار می کردم ولی بعد از جدایی از همسرم به دام اعتیاد افتادم وبه همین خاطر اخراج شدم. مدتی بود بدون کار بودم.

میثم که بعد از جدایی از همسرش به دام اعتیاد افتاده بود با همدستی یک زن خدمتکار نقشه دزدی از منزل پیرزن تنها را اجرا کرد. ولی اجرای این نقشه، قتل فجیع پیرزن را ب

چرا از همسرت جدا شدی؟

من و همسرم از همان ابتدای زندگی یکسان با هم اختلاف داشتیم. میانجیگری های فامیل هم نتوانست اوضاع را خوب کند و ما بعد ازسه سال زندگی یکسان از هم جدا شدیم.

با زن خدمتکار چطور آشنا شدی؟

چند سال قبل من و همسرم ساکن محله ای در جنوب پایتخت کشور عزیزمان ایران بودیم. مریم و خانواده اش هم آنجا همسایه مان بودند. هر بار که دعوای من و همسرم اوج می گرفت مریم و مادرش به منزل مان می آمدند و من و همسرم را نصیحت می کردند و با هم آشتی می دادند. آنها بارها تلاش کردند زندگی مان خراب نشود ولی نشد. مریم را از سال ها قبل می شناختم تا این که بعد از جدایی از همسرم به منطقه ای دیگر نقل مکان کردم. بعدها فهمیدم مریم و مادرش هم به همان منطقه آمده اند.

قتل پیرزن تنها با وسوسه دزدی

چطور بعد از سال ها بار دیگر مریم را پیدا کردی؟

بعد از جدایی از همسرم به پیشنهاد دوستانم سراغ مواد رفتم تا اعصابم آرام تر شود. یک بار که جهت خرید مواد رفته بودم اتفاقی مریم را دیدم و فهمیدم او هم مدتی است تفریحی شیشه مصرف می کند. این دیدار شروع آشنایی دوباره ما با هم بود.

میثم که بعد از جدایی از همسرش به دام اعتیاد افتاده بود با همدستی یک زن خدمتکار نقشه دزدی از منزل پیرزن تنها را اجرا کرد. ولی اجرای این نقشه، قتل فجیع پیرزن را ب

با مصرف مواد مخدر اعصابت آرام تر می شد؟

نه اعتیاد زندگی ام را تباه تر کرد و باعث شد به فکر دزدی بیفتم. سرقتی که از من یک قاتل ساخت.

مریم آیا به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود؟

قتل پیرزن تنها با وسوسه دزدی

نمی دانم. او هم در زندگی اش پرسشها زیادی داشت. من و مریم جهت فرار از پرسشها به مواد مخدر رو آورده بودیم.

چطور شد به فکر دزدی از منزل پیرزن افتادید؟

مریم می گفت مدتی است به عنوان خدمتکار در منزل یک پیرزن تنها کار می کند. او هنگامی که فهمید بدون کار هستم چند بار مرا جهت نظافت به منزل پیرزن فرستاد و آنجا بود که به فکر دزدی افتادم.

چطور پیشنهاد دزدی را با مریم در میان گذاشتی؟

وقتی فهمیدم پیرزن تنها وضع مالی خوبی دارد و فقط هفته ای یکبار فرزندانش به منزل او سر می زنند به فکر دزدی افتادم. من چند بار از مریم خواستم نقشه دزدی را با هم اجرا کنیم ولی قبول نکرد و آخرین بار قرار شد او فقط در منزل را برایم باز بگذارد و باقی نقشه را به تنهایی اجرا کنم.

از ماجرای دزدی بگو.

مریم جهت نظافت به منزل پیرزن تنها رفته بود. او با من تماس گرفت و گفت روز مناسبی جهت اجرای نقشه هست. من هم بلافاصله برابر در منزل پیرزن رفتم. منزل او طبقه اول یک مجتمع مسکونی بود. مریم در فرصتی مناسب در را برایم باز گذاشت و من هم وارد شدم. ولی همان لحظه پیرزن سررسید و شروع به فریاد کرد. از ترسم دستم را جلوی دهانش گرفتم. او را داخل اتاق کشیدم و دست و پایش را با یک پارچه بستم.

پس آیا او را کشتی؟

قرار نبود پیرزن کشته شود یا حتی آسیبی ببیند. او خیلی تقلا می کرد. همین عنوان باعث شد در حین بستن دست و پایش با پارچه دست چپم بشکند. خیلی عصبانی شده است بودم. به همین خاطر پارچه را هم دور دهانش پیچیدم و او را داخل اتاق رها کردم. من بعد از خارج شدن از منزل فهمیدم پیرزن مرده است.

چه چیزی دزدی کردی؟

انگشتر و النگو پیرزن را با ترساندن از او گرفتم و او را داخل اتاق رها کردم. سپس همه جا را دنبال پول و طلا گشتم ولی طلایی به دست نیاوردم. مریم می گفت احتمالا پیرزن طلاهایش را در منزل دخترش گذاشته هست. به همین خاطر یک ویدئو، یک دستگاه پلی استیشن و یک فرش دستباف را برداشتم و از منزل خارج شدم.

مریم آن موقع چکار می کرد؟

او هنگامی که در را برایم باز گذاشت خودش از منزل بیرون رفت و هنگامی که کارم تمام شد به منزل برگشت.

اموال سرقتی را چقدر فروختی؟

اموال را به مریم دادم و او آنها را پنج میلیون تومان فروخت.

چطور دستگیر شدی؟

بعد از این که من از منزل خارج شدم، مریم یکی از شیشه ها را شکسته و با فریاد همسایه ها را خبر کرده بود. او به همسایه ها گفته بود در غیاب او یک دزد به منزل پیرزن رفته و او را کشته است ولی هنگامی که پلیس دوربین های مداربسته را چک کرد فهمید مریم در این ماجرا دست دارد. مریم اعتراف کرد و آنجا بود که من هم بازداشت شدم.

حالا در زندان چه کار می کنی؟

خیلی به اشتباهاتم فکر می کنم. من با وسوسه یک شبه پولدار شدن، خودم و مریم را به دردسر انداختم. اعتیاد باعث شد مسیر زندگی ام عوض کردن کند.

اولیای دم راضی به گذشت نیستند؟

نه. آنها برایم قصاص خواسته اند و من به آنها حق می دهم.

واژه های کلیدی: جدایی | زندگی | پیرزن | اعتیاد | خدمتکار | اخبار حوادث