تاپس بلاگ

خرید کتاب از گوگل
چاپ کتاب PDF
خرید کتاب از آمازون
خرید کتاب زبان اصلی
دانلود کتاب خارجی
دانلود کتاب لاتین
گت بلاگز اخبار فرهنگی و هنری گفت‌ و گو با حمیدرضا نعیمی و حامد بهداد درباره‌ی «شرق دور، شرق نزدیک»

اگر از این زاویه به یک اثر هنری نگاه می‌کنید که باید به نقد جامعه خود بپردازد، نمایش «شرق نزدیک، شرق دور» هر کجا را که توانسته و دستش رسیده، نقد کرده و شاید اسا

گفت‌ و گو با حمیدرضا نعیمی و حامد بهداد درباره‌ی «شرق دور، شرق نزدیک»

گفت و گو با حمیدرضا نعیمی و حامد بهداد راجع به ی «شرق دور، شرق نزدیک»

عبارات مهم : تئاتر

اگر از این زاویه به یک اثر هنری نگاه می کنید که باید به نقد جامعه خود بپردازد، نمایش «شرق نزدیک، شرق دور» هر کجا را که توانسته و دستش رسیده، نقد کرده و شاید اساسا بر همین مبنا شکل گرفته؛ از مقصران اتفاق پلاسکو تا مسئولان از دست رفتن کیارستمی.

به گزارش هفته نامه چلچراغ، اگر از این زاویه به یک اثر هنری نگاه می کنید که باید به نقد جامعه خود بپردازد، نمایش «شرق نزدیک، شرق دور» هر کجا را که توانسته و دستش رسیده، نقد کرده و شاید اساسا بر همین مبنا شکل گرفته؛ از مقصران اتفاق پلاسکو تا مسئولان از دست رفتن کیارستمی. هر چند که شاید این نقد ها در سطحی ترین لایه های نمایش عیان بودند، ولی گویا بخشی از مخاطبان آن مقدار را هم تاب نمی آورند و در روزی که ما به دیدن این نمایش رفتیم، تعدادی از پزشکان که به دیدن این نمایش آمده بودند، بعد از اتمام نمایش به آن اعتراض کردند؛ اعتراضی که پایه و اساس شکل گیری این گفت وگو شد. گفت وگویی با حمیدرضا نعیمی، نویسنده و کارگردان، و حامد بهداد، بازیگر این نمایش.

گفت‌ و گو با حمیدرضا نعیمی و حامد بهداد درباره‌ی «شرق دور، شرق نزدیک»

نمایش «شرق دور، شرق نزدیک» تلاش می کند بخش هایی از جامعه را مورد نقد قرار دهد. فکر می کنید نهاد های مختلفی که نوک پیکان انتقادات نمایش به سمت آن هاست، آمادگی مورد نیاز را جهت نقد شدن دارند؟

حمیدرضا نعیمی: دوست ندارم مطلق نگاه کنم یا حرف بزنم، ولی جامعه ایرانی هیچ گاه آماده نقدپذیری و نقد شنیدن نیست. لیکن از دیرباز تا کنون روح خطابه و روح مونولوگ بر آن حاکم بوده و مونولوگ بر آن حاکم بوده نه دیالوگ. درحالی که در کشورهایی همچون روم و یونان آزادی بیان و دموکراسی به جایی می رسد که حاکمانی مانند پریکلس از بازیگران و صورت های معروف می خواهند در کمدی هایشان آن ها را مورد نقد و حتی مضحکه قرار دهند. در مقابل، شاهان ایرانی که خود را صاحب فره ایزدی می دانستند، اجازه نمی دادند مردمان و بسیاری از طبقات اجتماعی دیگر صورت آن ها را ببینند. در چنین وضعیتی شاهان صاحبان جان و ناموس و مال مردمان هستند، اگرچه گفته شود که آنان خان و مان ما هستند. در طول سده ها و هزاره ها شاه تصمیم به جنگ و کشورگشایی می گرفت و مردم قربانی می شدند. آیا در چنین سیستمی دیالوگ و نقد جایگاهی دارد؟

اگر از این زاویه به یک اثر هنری نگاه می‌کنید که باید به نقد جامعه خود بپردازد، نمایش «شرق نزدیک، شرق دور» هر کجا را که توانسته و دستش رسیده، نقد کرده و شاید اسا

حامد بهداد: در هیچ جای کشور عزیزمان ایران و دنیا، هیچ وقت بستر نقد واقعی فراهم نبوده هست. عده ای پا پیش می گذارند و از روی صلح طلبی و مهربانی دنیا انسان را توسعه می دهند. تئاتر ما هم تا جایی که بتواند این کار را می کند. ما فضای زیادی جهت نقد نداریم. به ما اجازه می دهند در این فضای محدود چند کلمه ای صحبت کنیم، یا تصویری شاعرگونه را جهت ایجاد قشنگی عملی تفکر به کار بگیریم. مهم جهت ما آن عده اندکی هستند که در درجه اول به دیدن تئاتر می آیند و حتی بعد از آن راجع به آن گفت وگو می کنند. به عنوان نمونه چهار پزشکی که به دیدن نمایش ما آمدند و به نمایش ما نقد هم داشتند، به مراتب از تمام تماشاگرانی که بی علت به به و چه چه کردند، جهت ما مهم ترند، چون گفت وگو می کنند.واقعا چه چیزی محترم تر، مقدس تر و بهتر از این که ما در صحنه تئاتر با مخاطبانمان حرف بزنیم. همه رسالت نمایش آن چیزی نیست که روی صحنه اتفاق می افتد، بلکه بخش اعظمی از آن بعد از اجرا شکل می گیرد. درست مثل همین اتفاقی که خود شما شاهد آن بودید.

فکر می کنید این اوضاع حاکم بر مردم بوده، یا خود مردم آن را به وجود می آورند؟

حمیدرضا نعیمی: این محیط زیست مردمان و جوامع بشری است که کسانی را جهت حکومت برخود برمی گزیند. سپس آن ها را مقدس جلوه داده و بعدتر دست نیافتنی و آقای خود می پندارند. به گونه ای که نه خود جرئت پرسش از طبقه حاکم دارند و نه اجازه نقد به دیگران را می دهند. ماجرای شلاق خوردن کارگران معدن را حتما شنیده اید. کارگران کار می کنند، جان می دهند تا هنگامی که که حق مشروعشان یعنی دستمزدهایشان را مطالبه کنند، شلاق بخورند و بقیه هم در برابر این فاجعه قرن سکوت می کنند. لیکن روح وحشت و بردگی خودخواسته آن ها را وادار می کند اربابان را محق بدانند و خود را خطاکار.

هیچ کس نمی خواهد بداند که چون مالیات می دهد و چون در منابع کشورش سهیم هست، می بایست از مسئولان پرسش کند که آیا فقر، فحشا، دزدی، بی عدالتی، بی کاری، رانت خواری، بزه کاری، قاچاق، بی سوادی و ظلم بیداد می کند. حقوق شهروندی این حق را ایجاد می کند که یقه مسئولان را گرفت و از آن ها خواسته های قانونی و مشروع خود را خواست.

گفت‌ و گو با حمیدرضا نعیمی و حامد بهداد درباره‌ی «شرق دور، شرق نزدیک»

در اقوامی مانند مایاها که فرهنگ کتابت نداشتند و فرهنگشان فرهنگ شفاهی بود، قوانینی وضع شده است بود که در آن حفظ کرامت انسانی را می توان دید. کودکان تا ۱۳ سالگی بازی می کردند و از ۱۳ سالگی پسرها می بایست روی زمین کار می کردند و در ۱۸ سالگی خود صاحب زمین می شدند و ازدواج می کردند. بعد از ۵۰ سالگی آن ها از هر گونه کار معاف می شدند و به گونه ای بازنشست می شدند و به عنوان یک مرد مقدس مورد تکریم خانواده و جامعه قرار می گرفتند. جالب است که ما و دیگران این اقوام را وحشی در نظر می گیریم و خود را متمدن. آیا من به عنوان یک شهروند با حفظ احترام به زحمات اقشاری چون پلیس، پزشکان، قوه قضاییه، دولت، مجلس و وزارت منزل ها، می توانم اعتراضات خود را به کاستی ها و گاه سهل انگاری های موجود داشته باشم؟

اگر از این زاویه به یک اثر هنری نگاه می‌کنید که باید به نقد جامعه خود بپردازد، نمایش «شرق نزدیک، شرق دور» هر کجا را که توانسته و دستش رسیده، نقد کرده و شاید اسا

آیا من می توانم تقاضا کنم فلان وزارت منزل و مسئول که با بی تدبیری باعث بحران و به هم ریختگی اکوسیستم شده، مورد محاکمه قرار گیرد؟ آیا در جامعه ما خطای مسئولان به آسانی بخشیده می شود و جرم های کوچک مردمان با بدترین شکل مجازات می شود؟ یک دکل نفتی، میلیارد ها میلیارد پول و سرمایه ملت تلف می شود، سد های ناکارآمد و غیرکارشناسی ساخته می شود، دریاچه ها خشک می شوند. سفره ها و منابع زیرزمینی آب با حفر چاه ها از بین می روند. گونه های جانوری تلف می شوند و نسلشان منقرض می شود. جنگل ها جهت هر لحظه نابود می شوند. رودخانه و دریاهایمان آلوده ترین ساحل ها را دارند و… ولی هیچ کس پاسخ گو نیست.

در این نمایش، یکی از محور های قصه، اتفاق پلاسکو و فاجعه ای است که چندی پیش جامعه با آن درگیر بود. فکر می کنید آیا پلاسکو مهم است و بازیگران و صورت های معروف ما باید راجع به آن حرف بزنند؟

گفت‌ و گو با حمیدرضا نعیمی و حامد بهداد درباره‌ی «شرق دور، شرق نزدیک»

حامد بهداد: هر فاجعه ای که اتفاق می افتد، نشانه ای و آدرسی است به سوی ما، حتی اگر در نقاط دور دنیا واقع شود، و این فرصتی است جهت این که خودمان را نقد کنیم. همه فجایع از همه نظر ها قابل بررسی هستند. و باید دید رویکرد انسان با فجایع طبیعی و غیرطبیعی چگونه هست. ما به این وسیله می توانیم بهتر یکدیگر و دنیا اطراف را بشناسیم و پرسشها را ارزیابی کنیم.

تا کنون تصویر العمل بخش های متفاوت جامعه را نسبت به نقدها چگونه دیده اید؟

حمیدرضا نعیمی: کسانی که قدرت دارند، هنگامی که نقد می شوند، عصبانی می شوند و کسی توان نقد ندارد. پزشکان ما باید وظایف خود را انجام دهند و همه ببینند تجربه های پزشکی ارزش چگونه بوده؟ حرف اول پزشکی منطقه را زدن هنر نیست، آن هم در کنار کشور هایی مانند عراق و افغانستان. جایگاه ما در دنیا کجاست؟ دام پزشکی کشور ما و حقوق انسان ها در کشور ما و اروپا و آمریکا و استرالیا را با هم مقایسه کنید!

واکنش آن ها نسبت به نقدکنندگان چگونه است؟

حمیدرضا نعیمی: به کسانی که نقد می کنند، سریع انگ می زنند که دستش با بیگانگان در یک کاسه است و… آن قدر این انگ ها بزرگ است که دیگر نمی توان کاری کرد و کسی حرف نمی زند و این بدترین شکل ماجراست. روزنامه نگار ما باید در پی افشا باشد، ولی کافی است که سند محرمانه ای را رو کند، یا فساد مالی اداری ای را بگوید، و دیگر امنیت ندارد.

شما به عنوان هنرمندی که معمولا در آثارتان جامعه را نقد می کنید، دچار مسئله نمی شوید؟

حمیدرضا نعیمی: من دنبال این نیستم که اتفاق بزرگی بیفتد. تنها وظیفه من این است که اشتباهات بزرگ را نشان دهم و فریاد بزنم تا مسئولان ادعا نکنند که مسئله وجود ندارد. ما می گوییم همه چیز خوب نیست، همه چیز هم بد نیست. بعضی چیزها هم خوب هست. من صددرصد اعتقاد دارم نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه امن ترین کشور را داریم. حتی نسبت به اروپا هم امن هستیم. مسئولان خیلی در این زمینه کار کرده اند. همین که داعش نتوانسته آن کاری را که می خواسته، در کشور ما انجام دهد، اتفاق بزرگی است.

نیروهای امنیتی و مصلح که در این عرصه کار کردند و مسئولیتشان را به نحو احسن انجام دادند، قدردان جان فشانی آن ها هستیم. از زحماتی که جامعه پزشکی کشیده نیز… شاید توقع آن است که خوب ترین باشیم، نه میانگین یا خوب. حال شما نگاه کنید در عرصه نشر چقدر مسئله داریم. آیا یک نویسنده با نوشتن کتاب نمی تواند زندگی اش را بگذراند. واقعا زندگی با درآمد نویسندگی خنده آمیز هست. در کشور همسایه ما، ترکیه، تیراژ یک کتاب از یکی از نویسندگانش تا یک میلیون نسخه می رسد. تازه ترکیه کشوری است که پرسشها خیلی زیادی دارد. این اندازه نشر رویای ماست. در کشور ما کسی کتاب هم خریداری نمی کند و کتابی از آلبر کامو با تیراژ ۵۰۰ نسخه، هنوز در مغازه ها باقی مانده است.

با این اوضاع و با وجود این همه فجایع، شما روند حرکت دنیا را چگونه می بینید؟

حامد بهداد: قطعا آینده دنیا رو به صلح و اتفاقات خوب هست. امروز دیگر مثل گذشته نیست که زشتی ها پنهان بماند. و فقط اسطوره ها بتوانند پرسشها دنیا انسان را حل کنند. آن چیزی که در گذشته به ما می گفتند، فقط به علت نبود اینترنت و وسایل ارتباطی و دوربین بوده هست. امروز به همین علت دیگر کسی وقایع اساطیری را باور نمی کند.

با توجه به این که تحصیلات شما در رشته تئاتر بوده، آیا تقریبا یک دهه از فعالیت در تئاتر دور بودید؟

حامد بهداد: به علت این که مشغول فعالیت های سینمایی بودم، وقت کافی جهت اجرای تئاتر فراهم نمی شد. ولی به هرحال دوباره به صحنه برگشتم.

عده ای می گویند تئاتر بازیگر را سربه زیرتر و خاکی تر می کند و سینما بازیگر را سربالاتر. شما که در هر دو حوزه فعالیت داشته اید، راجع به این نظریه چگونه فکر می کنید؟

حامد بهداد: تا جایی که من یادم هست، این مثال را در مورد تریاکی ها و الکلی ها می زنند. ولی در مورد تئاتر و سینما، فکر نمی کنم صحت داشته باشد. فکر می کنم به این علت که تئاتر نظم بیشتری دارد و تک تک افراد هر روز باید کارشان را با هم شروع کنند، زیاد هم گام و با یک ضرباهنگ می شوند. تئاتر در کار گروهی فرد را زیاد توسعه می دهد. فکر می کنم ابزار زنده، خلاق و پویایی است که ساحت مقدس تری دارد. استاد کیارستمی از معدود افرادی بود که این زنده بودن را در سینما وارد کرد. تئاتر و سینما هر کدام شاخصه خاص خود را دارد و نمی توانیم هیچ کدام را بافضیلت تر بدانیم.

لحن اعتراضی که حامد بهداد در اجراهایش از آن بهره می برد، به صورت آگاهانه گزینش شده است یا نوعی اجرای غریزی است؟

حامد بهداد: هر زشتی که به بیرون منتشر می شود، منشأ آن درون ماست، وگرنه ما جاذب این همه زشتی نمی بودیم. خیلی ها با یک نمایش (خرقه ای بر صد عیب نهان بپوشم/ حافظ) به صورت بدلی تلاش به اعتراض دارند. این خرقه ای است که انسان روی عیب های خودش می پوشد.

در داستان این نمایش مسئله تولد و به دنیا آوردن فرزند مطرح می شود. ورود یک نوزاد به دنیای امروز را چگونه می بینید؟

حامد بهداد: از نظر من آدمیزاد مثل نگاتیو نورنخورده است و نخستین نوری که به آن می خورد، تنها نگاه پدر و مادر و اذانی که در گوشش می گویند، نیست. هر دهه و هر نسل حس وحال خود را جذب می کند، چراکه جو و فضای عمومی آن دوران را به همراه دارد. هرنفر موجود، بازتاب زمانه خود هست. من بازتاب زمانه خودم هستم. نمی گویم فرزند زمانه، چراکه فرزند زمانه امثال کیارستمی هستند. او از بند تاریخ موقت رسته. من ولی اسیر و دربند اوقات بی ارزش خودم. بازتاب تربیت و محیطم نه بیشتر.

حمیدرضا نعیمی: قضیه فرزند دار شدن ما با حالا خیلی تفاوت دارد. به این علت که اساسا وارد دنیا دیگری شده است ایم و حتی ازدواج ها هم متفاوت هست. مفاهیم اسطوره ای که در مورد ازدواج وجود دارد، امروز معنا ندارد. این اتفاق امری کیهانی هست. اگر ما به همین راحتی با این پرسشها برخورد کنیم، راه به بیراهه برده ایم. فرزند دار شدن به خدا و هستی ربط دارد و فقط قرار نیست نسل بشر ادامه یابد. درحالی که فرزند آینه تمام نمای پدر و مادر هست. ما فرزند دار می شویم تا خودمان را ببینیم. به همین علت من اعتقاد دارم خطای فرزندان، گناه پدران و مادران است.

به عنوان یکی از موتیف های نمایش، بدترین و بزرگ ترین دروغی که در زندگی با آن برخورد داشته اید، چه بوده است؟

حامد بهداد: بزرگ ترین دروغ خودم بودم؛ این که من چیستم و کیستم.

شرق دور و شرق نزدیک از نظر شما کجاست؟

حمیدرضا نعیمی: هرجایی که کرامت انسانی نادیده گرفته می شود و ارزش های اصیل انسانی فراموش می شود و ناعدالتی موج می زند، مطمئن باشید آن جا شرق نزدیک هست. به این علت که شرق نزدیک را به آسانی می توان دید و همان جایی است که انسان ها در آن زندگی می کنند. شرق دور جایی شبیه عالم مثال است که ما دوست داریم روزی مثل آن جا شویم. حافظ می گوید یاد باد آن روزگاران یاد باد… هر لحظه می گویند پارسال خیلی بهتر بود، قدیم بهتر بود و… ما همان موقع هم بدبخت بودیم. آن سرنوشت یاد باد کجاست؟ جهت یک نفر شرق دور ژاپن، آمریکا، اروپاست و… ولی شرق دور همان جایی است که آرزوی ماست.

حامد بهداد: به نظر من شرق دور درون ماست، فقط حیف که دست ما به این شرق بدقلق نازک طبع نمی رسد.

واژه های کلیدی: تئاتر | فرزند | نمایش | فرزندان | مسئولان | حامد بهداد | اخبار فرهنگی و هنری

گفت‌ و گو با حمیدرضا نعیمی و حامد بهداد درباره‌ی «شرق دور، شرق نزدیک»

گفت‌ و گو با حمیدرضا نعیمی و حامد بهداد درباره‌ی «شرق دور، شرق نزدیک»

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب لاتین
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو